اول از همه که امروز ماهگردمونه و شد دو سال و چهار ماه!! مبارکه دیگه، نه؟
*****
شرمنده که این متنِ خشمِناک و احساسی انقدر طولانی موند اینجا؛ میدونم نتونستین ارتباطِ خیلی جاهاش رو به هم از دید من ببینین بسکه بیربط و پراکنده نوشته بودمش. به هر حال هر وقت میبینم چقدر جون آدمها بیارزشه تو مملکتم جوش میزنم و وبلاگ هم که مثل محل تخلیهی احساساتِ آدمه و گاهی یهو اینطوری میشه!
***
پیام از کار طاقتفرسا و استثمارگراش بالاخره استعفا داده و حالا قراره که بیشتر روی درسش تمرکز کنه که خیلی هم دوسش داره و تا الآن همشتحت تاثیر کارش بوده. خلاصه که حالا دیگه پیام وقت هم داره با اعصاب راحت کمی هم چرندیات تولید کنه :) فکر کنم همین چند وقت پیش وبلاگ پیام هم چهار ساله شد، مثل وبلاگ صنم و خداداد و خیلیای دیگه. مبارک همتون باشه. وبلاگ برای من یکی که خیلی خوب بود چون با توجه به اینکه همه اول شخصیتم رو میشناختن و بعدش میدیدنم روایط خیلی خوبی با خیلیا برقرار کردم. دوستای خیلی خوب و یه شوهر گلی مثل پیام D: خلاصه که ممنون از دست اندر کارانِ وبلاگ!
***
امروز سومین روز تعطیلات کریسمسیه و فردا هم که برم سر کار تا جمعه کار میکنم و دوباره سه روز تعطیلات سال نو! خلاصه که این روزا با توجه به تعطیلات آنچنانی به یاد ایران افتادم :))) اما جداً خیلی احتیاج داشتم که استراحت کنم و پیام هم که الآن دیگه مثل قدیم جنازه از سر کار برنمیگرده کلی کمکم می کنه :) هفتهی پیش اولین سالاد الویهش رو با دستورالعمل مو به مو درست کرد و واقعاً خوشمزه شد! آخه پیام جان توی ۶ سالی که تنها زندگی میکرده نهایت آشپزیی که برای خودش کرده استیک تو دستگاه استیکپزی درست کردن بوده!! کلی برای این الویهه بهش امیدوار شدم ؛)
حالا میخوایم بریم لس انجلس یه سری به مامان بابای پیام بزنیم و بعداًمیآم بیشتر مینویسم.
۱۳۸۴ دی ۵, دوشنبه
۱۳۸۴ آذر ۱۶, چهارشنبه
کشک که می گن همینه ها
چرا یهو همه جا کن فیکون شد! فقط دو روز نرسیدم درست حسابی بیآم آنلاین و حالا که اومدم همه جا بوی مرگ میده :( در مورد این مسائل مرگهای احمقانه (از نظر نوع برخورد مسئولانِ بیکفایت) که همیشه گفتم که از ماست که برماست. وقتی مردم جونشون پشیزی ارزش نداره همینطوری هم الکی الکی میمیرن و مسئولان گرامی به یه ورشونم نیست. مثل موقعیهایی میمونه که زلزله میآد و کلی آدم میمیرن در صورتی که با کمی دقت در ساختمانسازی میشه جونشون رو خرید؛ عین اون موقعهاست که کلاس درس مدرسه آتیش میگیره و بچهها با معلمشون همینطوری کشکی زنده زنده توش میسوزن؛ مثل اون کارگاهیه که آتیش میگیره و کارگرا توش جزغاله میشن؛ عین هزاران تصادفِ مسخرهی رانندگی در تهرانه که جون آدمها رو میگیره و باز هم رانندهها وحشیانه جولون میدن تو کوچه خیابونا: مثل اون دانشچوهایی میمونه که تو کوی دانشگاه کتک خوردن و آخرشم هیچی به هیچی؛ مثل اون هواپیماهایی که روزانه با سلام و صلوات و وضعیت خطری جون مردم رو میبرن توی ابرها و گاهی هم وسط کوههای خرمآباد ولشون میکنن؛ به همون راحتیه که مردم رو میگیرن میبرن تو زندان و به هیچ دلیل و منطقی هم احتیاج ندارن که نگهشون دارن تا بپوسن یا روانی بشن؛ عین همون انتخاباتی که احمدینژاد توش برنده میشه که رو دو زانو بشینه و با هیجان از هالهی نورش بگه و ما یه چشم بخندیم و یه چشم گریهی خون ...
همیشه با خودم فکر کردم که کشورمون رو هواست و احساس میکنم همه چیز به مویی بنده که از هم بپاشه. تعجب میکنم که فجایع بیشتری رخ نمیده چون واقعاً ظرفیتش هست!!! تمام اون آسانسورهایی که هیچوقت سرویس نمیشن؛ تمام اون ساختمونایی که الابختکی میرن بالا و خدا میدونه با چه نظام و قاعدهای عملهها سرهمش کردن؛ تمام این ماشینهایی که مال عهد بوقن و قابلاعتماد نیستن؛ تمام ناآگاهی و کمبود آموزش درست برای مردم برای مقابله با هر چیزی، از آتیش گرفته تا زلزله و سیل؛ تمام ناکارآمدی مدیریت کلان کشور که نه تنها از پس ترافیک و آلودگی هوا برنمیآد بلکه انقدر بنده و بردهی تولبدات ماشین و صاحباشه که کرور کرور ماشین میفرسته توی شهری که تبدیل به پارکینگ شده...
بازم بگم؟ خودتون همه رو میدونین و میدونین که اینجور لیستها تمومی ندارن. میدونین که همهمون تنبلیم و یه کشور رو مردمش میسازن و نه دولتش. دولت که از آسمون نمیآد، خودمون باید قدرت رو بگیریم دستمون و کسایی رو از بین خودمون بفرستیم اونجا که یه چیزی حالیشون باشه و بعد هم جداً ازشون کار بخوایم. ۸ سال خاتمی دولت رو تو دستش داشت، من یکی فقط ازش یه انتظار داشتم، اونم اینکه وزارت آموزش پرورش رو طوری بچینه که تا چند سال دیگه اون آگاهایی که تو کشورمون نایابه کم کم جوونه بزنه. اما خب دستش درد نکنه که مظفر رو گذاشت که باز هم پسرفت کنیم. حالا هنوز هم شهرهای دیگهی ایران به غیر از تهران که حسابش کمی جداست، در همون بیسوادی و فقر فرهنگی غوطهورند و ما با کمال پررویی ازشون انتظار داریم به معین رای بدن!!!
ای بابا اینا همش حرفه و ما هم فقط بلدیم خوب حرف بزنیم و به عمل که میرسه همش زیر آب همدیگه رو میزنیم و فقط با هم میجنگیم. الحق که از ماست که برماست...
همیشه با خودم فکر کردم که کشورمون رو هواست و احساس میکنم همه چیز به مویی بنده که از هم بپاشه. تعجب میکنم که فجایع بیشتری رخ نمیده چون واقعاً ظرفیتش هست!!! تمام اون آسانسورهایی که هیچوقت سرویس نمیشن؛ تمام اون ساختمونایی که الابختکی میرن بالا و خدا میدونه با چه نظام و قاعدهای عملهها سرهمش کردن؛ تمام این ماشینهایی که مال عهد بوقن و قابلاعتماد نیستن؛ تمام ناآگاهی و کمبود آموزش درست برای مردم برای مقابله با هر چیزی، از آتیش گرفته تا زلزله و سیل؛ تمام ناکارآمدی مدیریت کلان کشور که نه تنها از پس ترافیک و آلودگی هوا برنمیآد بلکه انقدر بنده و بردهی تولبدات ماشین و صاحباشه که کرور کرور ماشین میفرسته توی شهری که تبدیل به پارکینگ شده...
بازم بگم؟ خودتون همه رو میدونین و میدونین که اینجور لیستها تمومی ندارن. میدونین که همهمون تنبلیم و یه کشور رو مردمش میسازن و نه دولتش. دولت که از آسمون نمیآد، خودمون باید قدرت رو بگیریم دستمون و کسایی رو از بین خودمون بفرستیم اونجا که یه چیزی حالیشون باشه و بعد هم جداً ازشون کار بخوایم. ۸ سال خاتمی دولت رو تو دستش داشت، من یکی فقط ازش یه انتظار داشتم، اونم اینکه وزارت آموزش پرورش رو طوری بچینه که تا چند سال دیگه اون آگاهایی که تو کشورمون نایابه کم کم جوونه بزنه. اما خب دستش درد نکنه که مظفر رو گذاشت که باز هم پسرفت کنیم. حالا هنوز هم شهرهای دیگهی ایران به غیر از تهران که حسابش کمی جداست، در همون بیسوادی و فقر فرهنگی غوطهورند و ما با کمال پررویی ازشون انتظار داریم به معین رای بدن!!!
ای بابا اینا همش حرفه و ما هم فقط بلدیم خوب حرف بزنیم و به عمل که میرسه همش زیر آب همدیگه رو میزنیم و فقط با هم میجنگیم. الحق که از ماست که برماست...
۱۳۸۴ آذر ۱۳, یکشنبه
بازم موسیقی
وبلاگ خیلی خیلی خوبِ Reticence تقریباً بیشتر آهنگهای مورد علاقهی من رو آنلاین گذاشته. امروز گیر دادم به Coldplay. گفتم لینکهاش رو که داشتم برای حمیدرضا ردیف میکردم برای شما هم بذارم که از آرامشِ آهنگهای اینا لذت ببرین.
اگر مثل من از ترکیب پیانو و گیاتار خوشتون میآد این یکی از گروههای موردعلاقهتون میشه. اولین گروهی که اینطوریه ولی البته خیلی راک بودنش به پیانوش میچربه Muse. اما اینا هم خوبن مخصوصاً اگه عاشق باشین و این حرفا!!
1. Fix you
2. Yellow
3. The hardest part
4. X & Y
5. Speed of Sound
6. The Scientist
7. Bigger stronger
8. Clocks
9. Such a rush
اگر مثل من از ترکیب پیانو و گیاتار خوشتون میآد این یکی از گروههای موردعلاقهتون میشه. اولین گروهی که اینطوریه ولی البته خیلی راک بودنش به پیانوش میچربه Muse. اما اینا هم خوبن مخصوصاً اگه عاشق باشین و این حرفا!!
اشتراک در:
پستها (Atom)