زمان خیلی سریع میگذره و من کلی برنامه داشتم که هی با خودم گفتم حالا وقت هست، حالا وقت هست. سالهای رفته رو دیگه نمیشه برگردوند و احساس میکنم مردابی شدم. نمیدونم مقصودم رو میرسونه یا نه اما یه چنین احساسی دارم. دیگه تا کمر رفتم فرو و همچین راه دیگهای جز ادامهی همین راه باقی نمونده. بالها رو استفاده نکردم و پرهاش همه ریخت. مغزم رو تا جایی که تونستم استفاده نکردم و دیگه الآن خیلی حوصلهی از اول شروع کردن رو ندارم. کلن امشب یهو به این نتیجه رسیدم که ول معطلم. هیچوقت بهتر یا بیشتر از اینی که هست نخواهد شد و توهم بود هر فکر دیگهای. رخوت و سستی و دیگر هیچ...
Never too late... it's hard to change.. maybe very hard.. but if you are willing to make the sacrifices, it is never too late... this is coming from someone who started a new education and life at 30.
پاسخحذفسه چهار سال پیش منم یهو دیدم همین جام. فوری رفتم همه جاهایی که همیشه میگفتم بعدنم وقت هست اسم نوشتم. الان چند ساله دارم توی کلاسها و فضاهای مختلف گیج میزنم و کنار کسایی میشینم که میانگین سنشون ده پونزده سالی از من کمتره. هنوزم پخی نشدم ولی خوشحالم که دیگه نمیگم کاش اون کارو کرده بودم...
پاسخحذفآره من موافقم هیچ وقت برا رسیدن به آرزو دیر نیست حتما سخت هست اما اراده قوی همه چیو حل میکنه که من خودم درگشادی بی نظیرم ولی هزار تا آرزو هم تو دلم هست که دوست ندارم حسرتش به دلم بمونه....
پاسخحذفsalam.in avalin bare ke vasat c.m mizaram. hamishe az neveshtehat mano khaharam lezat mibordimo koli energy migereftim ba khundaneshun. ama to chera injuri shodi? chera energyee ke hamishe dashtio nadari? miduni cheghad sar mizadam ke bebinam up kardi ya na? vaghti mididam baz yuhuuuu sale no.... delam migereft migoftam pas kojast chera up nemikone. man vasat doa mikonam. 1gharibeam ama chun duset daram doat mikonam. DUSEEEET DARAM (in jomle shafa bakhshe :D)
پاسخحذف******
Pinkfloydish: Mamnoon Pantea joon az doa'at. ishala asar mikone :)
از این حسا که یهو آدم می فهمه هیچ پخی نشده
پاسخحذفباید جوری زندگی کنیم که انگار امروز آخرین روز زندگیمون هست.
پاسخحذفمن از چندین و چند سال پیش گاه گداری وبلاگت رو دنبال میکنم و تنها وجه مشترکمون همین پینک فلوید هست که هر دو بیش از یک گروه موسیقی عادی دوستش داریم. نمی خوام دلداریت بدم یا بگم آره زنگی خوبه و مثبت فکر کن و از این حرف های نخ نما شده ی لوس. فقظ می خوام بگم همه تو زندگی یه جاهایی درست و حسابی می خوریم به پوچی و انگار این بخشی از زندگیه که باید بگذرونیم. مثل یه پتکی می مونه که محکم توی سرمون می خوره تا یه نگاهی به خودمون بکنیم و به مسیری که اومدیم. خوب این خیلی هم بد نیست! آره سال ها رفته و دیگه بر نمی گرده اما اکر الآن هم وفتت رو به کرخی بگذرونی چند وقت بعد همین روز ها هم می گذره و دیگه بر نمی گرده. یه نگاه به اون راجر واترز بنداز عین خیالش نیست چند سالش هست و چقدر زمان داره، فقط مثل یه کرگدن داره میره جلو و هیچ چیز نمی تونه از پا درش بیاره :)
پاسخحذف