۱۳۸۴ بهمن ۱۷, دوشنبه

امان ازاین اعتقاداتِ لعنتی

خب با این وضعيت خطری مسائل انرژی اتمی این یکی دیگه نوبرشه والله! نمی‌دونم چرا آدم‌ها اصرار دارن که توهین به خودشون رو راحت و امکان‌پذیر بکنن! تا موقعی که کله‌خرانه و متعصبانه روی یه چیزایی اصرار نداشته باشی خیلی کم می‌شه آزارت داد. نمی‌فهمم چرا آدم‌ها برای خودشون بت درست می‌کنن از چیزا و آدم‌های مختلف. هیچ‌کس مقدس نیست. هیچ چیز هم مقدس نیست چون اصلاً مقدس معنی نداره! یکی برای من قداست رو تعریف کنه! می‌دونم حالا بعضی‌ها که اعتقاد قوی دارن می‌خوان بیآن و صغری کبری بچینن که نباید به مقدسات دیگران توهین کرد اما جداً نمی‌دونم چرا احساس می‌کنم همه باید اینو بدونن که تقدس و دین و این حرفا همه‌اش فقط تلقینی برای توجیه مسائلیه که برامون بدونِ جوابن.

مدت‌ها پیش به این نتیجه رسیدم که آدم‌ها در مراحل مختلف رشد روحی هستن و بعضی هنوز به این آویز دین و ایمان و اعتقاد احتیاج دارن در حالی که بعضی از اون مرحله رد شدن و به یه دید دیگه‌ای همه چیز رو می‌بینن و بعضی هم که اصلاً از همه روح‌شون تکامل یافته‌تره که واقعاً خوش به حال‌شون؛ برای همین با مامانم بحث نمی‌کردم وقتی که سفره‌ی ابوالفضل و زهرا و غیره می‌انداخت و دوره‌ی ختم قرآن میذاشت با دوستاش. اما مامانِ من یه فرق بزرگی داره با این موجودات که دارن از در و دیوار میرن بالا، اونم اینه که عقایدش رو نمی‌خواست به کسی تحمیل کنه و به خاطرشون انسانیتش رو فراموش نمی‌کرد!

ای کاش آدم‌ها یاد می‌گرفتن که هر کسی برای خودش نظریات و ایده‌های خودش رو داره و لازم نیست همه مثل ما فکر کنن. به نظر شما هیچ‌وقت این فهم توی جامعه‌ی ما گسترش پیدا می‌کنه؟ چشمم آب نمی‌خوره. بدجوری داریم پس‌رفت می‌کنیم!






۱ نظر:

  1. من به این می‌گویم متاتعصب! نوشته‌ات را می‌گویم‌ها ...

    پاسخحذف