۱۳۸۶ فروردین ۱۴, سه‌شنبه

نه نه نه

خب این بحث تعرض و اینا داره بیخ پیدا می‌کنه.
این مطلب صنم، لُبِ مطلبش رو قبول دارم اما یه کمی برای من زیادی یه طرفه است. می‌فهمم کاملاً که چرا این مطلب رو نوشته و فکر می‌کنم کمی احساسی شده.
از یه طرف هم خداداد طرفِ پسرونه‌ش رو نوشته.
متاسفانه همیشه آدم های مزخرفی هستن تو این دنیا که می‌خوان از دیگران سواستفاده کنن؛ دختر و پسر نداره. متاهل و مجرد نداره. ایرونی و خارجی نداره. عشق خارج داشتن و نداشتن نداره. فقط کافیه یه آدمِ بی‌خود و عوضی باشی که همه چیز رو با پایین تنه‌ش می‌بینه و می‌سنجه و فکر می‌کنه هر کی یه کم آزادانه فکر می‌کنه حتما باهاش می‌خوابه!!
در این دنیای وبلاگی چیزای عجیب و غریب زیادی رو دیدم و شنیدم اما متاسفانه گاهی خیلی متاثرکننده است که در مورد آدما یه نظری کاملا متفاوت داری و چیزی می‌شنوی که قطعا برعکسه تصورته. شاید بعضی‌ها از همین تصورات غلط‌شون ضربه می‌خورن.

***

وقتی داشتم مطلب صنم رو می خوندم با خودم فکر می‌کردم چقدر راحت آدم هایی رو که خواستن حرکتِ اضافی بکنن همیشه پس زدم و هیچ‌وقت خدا رو شکر بلایی سرم نیومده و هیچ‌کدوم خشن نشدن و منم فراموش‌شون کردم و حتی با بعضی دوست عادی موندم بعد مشخص کردنِ حد دوستیم باهاشون. بعد با خودم فکر کردم که با وجودِ نه گفتن ممکن بوده هر کدوم از اون موقعیت‌ها تبدیل به حالتی بشن که تمام زندگی‌م رو تحت‌تاثیر قرار بدن.
اما هیچ‌وقت فکر این رو هم نکردم که در هر کدوم در اون موقعیت‌ها در نه گفتنم حتی کوچک‌ترین شکی بکنم.
صنم به من می‌گه سنتی. توی این مطلبش هم سنتی بودن رو معنا کرده. از اینکه آدمِ خودم هستم و برای خودم یه سری قواعد و اخلاقیاتی دارم هیچ ناراحت نیستم. هیچ‌وقت نگفتم بقیه هم باید مثل من فکر و عمل کنن و خودم هم نه بر طبق سنت بلکه به خاطر عقل و احساساتم تصمیم گرفتم آفتاب مهتاب ندیده باشم و باکره باشم تا ازدواج و فقط یه شریک جنسی داشته باشم در عین حالی که مادر و پدری دارم که برای من و خواهر و برادرم محدودیت و خطکشی نکردن و من از اونا با خواهرم سخت‌گیری بیشتری می‌کنم!! واقعا برام کانون خانواده و ازدواج مهم و باارزشن و فکر نمی‌کنم با لاابالی‌گری خیلی آدمِ باحال‌تری می‌شم. حالا اگه این اسمش سنتی بودنه باشه، مهم اینجاست با خودت یه سری قواعد و اصول داشته باشی که اقلا بتونی خودت رو بشناسی.

حالا منی که شاید سنتی به حساب بیآم اصلا نمی‌تونم بفهمم که وقتی یکی نمی‌خواد با کسِ دیگه‌ای رابطه داشته باشه چطوری بلد نیست که نه بگه. اینو می‌فهمم که گاهی بعضی آدم‌ها خجالتی ترن و ممکنه از عکس‌العملِ طرفِ مقابل بترسن اما گاهی با خودم فکر می کنم دو طرف ترازو داریم: چیزی نگم و بذارم ازم سواستفاده بشه یا بگم نه و سعی‌ام رو بکنم که جلوی سواستفاده‌های بعدی رو بگیرم. حالا اینکه چطور ممکنه کسی راهِ اول رو انتخاب کنه همیشه برام سوال بوده.

به نظر من این یه انتخابه که بذاریم ازمون سواستفاده بشه یا نذاریم. حالا دلایل مختلف برای اینکه کوتاه بیآیم هست؛ یا ترسه یا شرم یا استفاده‌ی متقابل. اون اولی و دومی رو با کمی اعتماد به نفس و کار کردن رو خود می‌شه درست‌شون کرد اما اون سومی هم وجود داره. گاهی آدم‌هایی که می‌ذارن ازشون استفاده بشه خودشون هم دنبالِ چیزی هستن. دنیا سیاه و سفید نیست. همیشه دخترا مظلوم و همیشه پسرا ظالم نیستن و بالعکس.

***

نصفه شبه و منم صد ساله وبلاگ ننوشتم و دیگه نمی‌تونم جمله‌هام رو اون‌طوری که می‌خوام بنویسم... ببخشید اگه به نظرتون یه کم ناموزون و بی‌ربط می‌آد نوشته.
شبِ همگی به خیر.

۹ نظر:

  1. من هر بار ميام اينجا اين عکسهای نيمه پرونوی زير مطلب برام سوال می شه. تا حالا هم چيزی نپرسيدم اما الان راستش ديگه طاقت نياوردم. جريان اين سه تا عکس مکش مرگ ما چيه؟ تبليغ برای يه سايت اينجوری و حرف از اصول زدن.. يه کم تناقض داره، نداره؟
    هيچ کدومش به نظر من اشکال نداره، نه سنتی بودن نه تبليغ برای سايت پرونو. اما تناقض اينجوری..

    پاسخحذف
  2. خوب راستش مسخره ست ولی وبلاگ صنم اینجا که من هستم فیلتره . راهی برای خوندن مطالبش وجود داره ؟
    مرسی اگر راهنمائی کنی

    پاسخحذف
  3. هزار سال بود اینجوری ننوشته بودی. خیلی خوب بود. آفرینز!

    پاسخحذف
  4. سلام. من كه با اينهايي كه گفتي كاملا موافقم.

    پاسخحذف
  5. خيلي زيباست اگه هر آدمي توي رشته اي كه موفقه نظر بده . حالا اين رفيقت هم من نمي دونم ازين مدرنيته لامصصبش چي ديده كه اينطوري هنوزم بعد از 6 سال نطرات مشعشعانه ميده !!!

    پاسخحذف
  6. Hi Shideh jaan,
    I remember you and Sanam both are an Alanis' fans.
    This is what happens when someone as talented as Alanis sings a black-eyed peas song!
    It's a masterpiece in my point of view:
    http://www.youtube.com/watch?v=W91sqAs-_-g
    Enjoy,
    --sooski

    پاسخحذف
  7. ببین، اتفاقا من در مورد همون کوتاه اومدن نوشتم، حالا دلیلش هرچی می خواد باشه، ترس، شرم، استفاده، یا گاهی هم مثلا تو کارمند یه کسی هستی و واقعا به کارت احتیاج داری و شاهدی هم نداری که تعرض رو ثابت کنی، یا تو یه خانواده مذهبی هستی و غیره. خیلی ها هستن که می خوان نه بگن، تو موقعیت ایده آلش هم فکر می کنن نه می گن، اما بعد موقعیتش که پیش می یاد به هر دلیلی نه نمی گن. خب منم نوشتم باید نه گفت در هر حالتی و اینکه اونایی که ضعیف تر هستن تو نه گفتن یه خورده رو خودشون کار کنن که موقعش که پیش می یاد قاطع باشن. و خب وقتی که برای خودم این موقعیت به وجود اومد که نه رو گفتم و نذاشتم خلاف میلم رابطه جنسی اتفاق بیفته اما خیلی نرم برخورد کردم و نریدم به هیکل طرف در لحظه چون مهمونم بود، دیدم مساله مهمیه که باید درموردش نوشت (مخصوصا فکر کردم که شاید اگر مست بودم و با توجه به اینکه خیر سرم به طرف هم کلی اعتماد داشتم و دوستم بود ممکن بود نرم تر از این هم برخورد کنم و بعدش دیگه حسابی داغون بشم.) ولی اینکه محکم نایستی به هر حال دلیل این نمی شه که آدمی که تعرض کرده رو بی گناه دونست. مثل اینه که آدمی که تجاوز می کنه رو مقصر ندونیم چون مثلا زنی که بهش تجاوز شده لباس سکسی پوشیده!
    در مورد واژه سنتی و مدرن هم من هیچ ارزش گذاری نکردم و نگفتم کدوم خوبه یا بده، اما احساس کردم ناراحت شدی و فکر می کنی من سنتی بودن رو چیز بدی می دونم و می گم تو هم سنتی هستی پس احساس کردی باید توضیح بدی که چرا اینطوری فکر می کنی و از خودت دفاع کنی. من مطلقا ارزش گذاری نکردم. اصلا به نظرم این دوگانه سنتی مدرن چیز مزخرفیه و اصلا نمی شه همچین خط کشی هایی رو داشت و اصلا خود من تو خیلی از زمینه ها بر اساس کلیشه ها اگه حساب کنیم "سنتی" هستم و تو خیلی "مدرن" تری، مثلا رفتارهامون در برابر خانواده هامون و فرمانبری های من از بابام یا کوتاه اومدن هام دربرابر یه سری چیزایی که می دونی و اینا! کلا همه این خط کشی ها کلیشه ای هستن و همونطوری که گفتم بهتره بریزیمشون تو توالت و سیفون رو بکشیم روش.
    منظورت رو از "لاابالی گری" هم نفهمیدم.
    اما در مورد مطلب خداداد، اصلا مطلبش رو طرف دیگه نوشته خودم نمی دونم و به نظرم به نوشته من بی ربطه. ما داریم در مورد دو تا چیز متفاوت حرف می زنیم و نمی دونم چرا خداداد نوشته اش رو در واقع روایت برعکس نوشته من جلوه داده. احتمالا روایت برعکس نوشته خداداد پسرهای ایرانی هستن که تو آمریکا روابط آزاد جنسی دارن با شریک های متعدد و بعد موقع ازدواج می یان ایران دختر آفتاب مهتاب ندیده بگیرن و هزار تا وعده و وعید می دن به دختری که "سنتی" است و با اعتماد به خانواده می خواد از طریق خواستگاری و روابط دو تا خانواده ها ازدواج کنه بعد دختر رو که می برن آمریکا محدودش می کنن و نمی ذارن کار کنه یا درس بخونه و کتکش می زنن و در مواردی وادارش می کنن محجبه بشه و غیره که از این موارد در مورد زوج های ایرانی زیاد هست اگه با کسایی که تو خونه های امن زنان تو آمریکا کار کردن حرف بزنی. که خب تو این موارد من هم به دختری که اینجوری ازدواج می کنه انتقاد دارم، هم به مردی که استانداردهای دوگانه داره.
    شاید نوشته من بی طرفانه تر بود اگه در مورد تجاوز زن ها به مردها هم می نوشتم که احتمالا چون به قول تو "احساساتی" شده بودم نوشته ام رو تعمیم ندادم به مردهایی که مورد تعرض قرار می گیرن از طرف زن ها یا مردها، و زن هایی که از طرف زن ها مورد تعرض قرار می گیرن، و ترنس جندرها و غیره.

    پاسخحذف
  8. FARHAD/PESAR AMOOIE AQAIE HAMSAR۱۵ فروردین ۱۳۸۶ ساعت ۸:۲۰

    paiatam man fek konam manzoore sanam ham hamin booode ke to gofti :P

    پاسخحذف
  9. تا حالا آدم خوش شانسی بودی و از ته دل آرزو میکنم باقی بمونی. سحن روندن درباره آدمها و موفعیتهایی که توش نبودی خیلی ساده هست. ولی هنر وقتیه که هون آدم باشی و تو اون موقعیت و اون وقت مثل شعارهات عمل کنی. مطمئنم پیشنهادهایی که برات شده چیز بسیار حادی نبوده اتفاقی که برا خیلیا می افته و ازش جون به در بردن هم زیاد سخت نبوده. به موقعیتی در این حد هم نمیشه گفت تجاوز. بگذریم. امیدوارم شانست ادامه داشته باشه

    پاسخحذف