فکر کنم جنسِ علفی که حسین میکشه خیلی مرغوب نیست و مطالبش دارن بیشتر و بیشتر شبیه حرفای آدمایی میشه که مخشون سوخته و به پرت و پلا گویی افتادن!
اولاً که من خودم از کسانی هستم که میگم بیخود در مورد ایران تصویر منفی نشون ندیم که بهونه دست امریکا و رفقا ندیم برای حمله به فک و فامیلمون! ولی دیگه نمیشه هر گهی که این آدمایِ عقبافتاده خواستن بخورن ما چیزی نگیم. من خودم نرسیدم آنلاین بشم که کاری بخوام برای این ماجرا بکنم اما کاملاً حمایت میکنم هر تلاشی که برای نجاتِ جانِ مردم از دستِ این قوانینِ عهد قبلِ عصرِ حجره!
حالا گیریم که شاهرودی هم دستور توقف داده بوده اصلاً گه میخورن چنین قوانینی میذارن که به خودشون اجازه بدن یه انسان به چنین وضعیتِ فجیعی بکشن، که بخوان بعداً دستورِ توقف بدن یا ندن!! حالا ما چیزی نگیم که کسی نشنوه قوانینِ عصر حجری و بدوی و وحشیانه رو؟ هر خبری در این مورد که بتونه رو این حکومت فشار بیآره که بفهمه این اصلاً قابل قبول نیست که با یک انسان، هر کاری که کرده باشه، چنین برخوردی کرد، ارزشمنده. کسی که میگه نه یا ریگی به کفش داره یا پردازشِ مغزش برعکس شده و باید بره یه سر دکتر ببینه چشه!
ماكه دل و روده اين بلاگتون رو ريختيم بهم اما چيزي به اسم ايميل نويسنده پيدا نكرديم
پاسخحذف****
shideh [@] pinkfloydish[dot] com
شيده جان .. من واقعا فكر ميكنم اقاي درخشان دچار يك بيماري شديد رواني شده اند . من ايشان را وقتي كه امده بودند كاليفرنيا در رسيتوراني با جمعي از بچه هاي وبلاگنويس ديده بودم و كلي هم تبادل افكار شد . و حالا كه نوشته هايش را در مورد ادمهايي كه در ايران الردي در تنگناي مبارزه هستند ميبينم كه دقيقا دارد انها را ميفروشد .. مطمينم كه ايشان يا ضربه سختي به جمجمه اش خورده و يا با مرتضوي ساخت و پاخت كرده ...
پاسخحذفI do agree with u !
پاسخحذفچرا؟
پاسخحذفمنظورم اينه كه علفي كه مي خورن منظورتونه ديگه.
لول... علف... لول...
پاسخحذفآره... دقيقا!
سلام شیده جون مخلصیم. آره ولی فکر کنم اتفاقا جنس علفش خیلی هم خوبه، خوب می گیره.
پاسخحذفلینکت که خرابه بابا. عمدا این کار رو کردی تا کسی نتونه بخونه مطلب درخشان رو یا اشتباه لپیه؟
پاسخحذفسلام
پاسخحذفتازه با این وبلاگ آشنا شدم من دیوانه وار پینک فلوید را دوست دارم از این به بعد عاشق تو و وبلاگت هم شدم هرکه عاشق پینک فلوید است باید بسیار با لیاقت باشد!!!!
چیزی برای گفتن ندارم....
پاسخحذفاز بچه گی همین طور بودم...
همیشه همه چیز همانی بود که دیگران می خواستند...
و من کودکی بیش نبودم...
و اکنون در استانه 25 سالگی....
هنوز هم نمی دانم چرا تاوان یک بوسه تنهایی است...!!!
salam...aziz ageh tavajoh karde bashi in Hossein-e Derakhshan madar ghahbe har rooz dare afkaar va raftaaresh be Hosseine Shariatmadri shabih-tar mishe...ageh az man mishnavi ke bayad begam tu mokhe jofteshoon khar goozideh
پاسخحذف