۱۳۸۶ دی ۲۹, شنبه

شیده خیلی دخترِ شیرینیه!!

چند روز پیشا سرِ کار حوصله‌ام سررفته بود گفتم یه کم وبلاگ بنویسم. اون موقع‌ها که کیش کار می‌کردم هم گاهی همین‌طوری مطلبم رو می‌نوشتم رو کاغذ و عصرش می‌ذاشتم تو وبلاگ. امسال سالی بود که من از تمام عمرم چاق‌تر شدم و دکترم هم توی دسامبر بهم گفت دیابت دارم. همون موقع هم واکسن ذات‌الریه رو تزریق کرد. گفت باید برم واکسن انفولانزا رو هم فوری بزنم. بعدشم باید برم معاینه‌ی چشم چون امکانِ کور شدن برای بیماران دیابتی خیلی زیاده. برام آزمایش کلیه نوشت. گفت باید هر چند وقت پاهامو نگاه کنم و مطمئن بشم که زخم نیست. می‌گه ممکنه زخم شه و حتی حسش هم نکنم و بعدش خیلی دیر بشه و کار بیخ پیدا کنه و مجبور شن پامو قطع کنن.
امروز رفتم کلاس برای کنترل دیابت. به‌مون دستگاهِ مجانی آزمایش خون می‌دن که هر روز چک کنیم قند خون رو. کلی هم لیست غذاها و اینا دادن که باید رعایت کنیم و از این جور حرفا. باید هر روز یه آسپرین بچه هم بخورم. باید وزنم رو بیآرم پایین وگرنه ممکنه این هی بدتر بشه چون کلسترولم هم بالاست!
مادربزرگم خدابیامرز دیابتی بود و مادرم هم از میان‌سالی دیابتی شد. دکترم می‌گه فعلا بهم دوا نمی‌ده و باید سعی کنیم با رژیم و ورزش کنترلش کنیم. فعلا که یه ۹ پوندی وزنم اومده پایین. جالب این‌جاست که من از شیرینی و شکلات و چیزای شیرین بدم می‌آد اما مثل اینکه اصلا ربطی به این حرفا نداره. پانکراست اونقدر که باید انسولین تولید نمی‌کنه که ممکنه به خاطر ژن خانوادگی باشه یا اضافه وزن یا یه بیماری شدید که پانکراست رو اذیت کنه. اون‌وقت وقتی انسولین نیست گلوکز یا همون قند خون نمی‌تونه جذبِ سلول‌ها بشه و همین‌طوری توی خون باقی می‌مونه و به همه‌ی اجزای بدن صدمه می‌زنه. اگه انسولین باشه گلوکز جذبِ سلول می‌شه و تبدیل می‌شه به انرژی که مصرفش می‌کنیم.
خوبه که الآن می‌دونم ماجرا چیه. سعی می‌کنم غذاهای سالم تر بخورم. این قرص رو هم دکترم پیشنهاد داده بخورم که البته بیمه پوشش نمی‌ده. اما قیمت‌ش خیلی بد نیست و اگه کار کنه می‌ارزه. کاری که می‌کنه اینه که با غذا که می‌خوریش، چربیِ غذا رو قبل از اینکه بخواد هضم و جذب بشه رد می‌کنه بره. تنها مشکل اینه که اگه غذای چرب بخوری اختیار دستشویی از دستت خارج می‌شه و ممکنه یهویی تو خیابون یا سر کار شلوارت رو قهوه‌ای کنی!! منم با این‌که غذاهای چرب نمی‌خورم از ترسم جرات نمی‌کنم این قرص رو خیلی منظم بخورم! حالا باید ببینم چی می‌شه. خبرتون می‌کنم که آیا این دوای جدید و انقلابی موثره یا نه!

۵ نظر:

  1. گوش کن ... خاله من 54 سالشه مزون داره یعنی تمام روز یه لنگه پا وایستاده و درگیره یک دفعه بی مقدمه سه چهار ماه پیش از روی مشکل دید متوجه شد که دیابت داره عدد قندش حوالی 500 بود
    نه قبول کرد بیمارستان بره نه دارو گرفت بیماری رو باور نکرد ولی باور کرد که باید لایف استایلش رو عوض کنه رژیم غذایی دکتر رو مو به مو رعایت کرد پیاده روی روی تردمیل رو شروع کرد و هر چی دکتر ش گفت رو جدی گرفت فکرشو بکن با کار مرگی مثل خیاطی که باید براش اعصاب داشته باشی اوائل تحمل گرسنگی کار سختی بود براش ... خاله من همیشه اضافه وزن داشت بعد از یک دوره دو سه هفته ای عدد قندش رسید به 92 و وزنش به مرور پائین اومد الان هم ظاهرش خیلی بهتر از قبله و هم قند رو کنترل کرده کرده کارشو هم با کیفیت و حجم قبلی انجام می ده پیاده روی جزئی از زندگیش شده و اینکه جدای از قند برای هزار تاچیز دیگه اش هم خوبه مثل پوکی استخوان و گردش خون و اینها کلی بهش روحیه می ده
    همه اینها رو گفتم که بگم شیده خانوم شیرین ! محکم تر از این حرفها می شناسیمت ! خیلی محکمتر ! به خودت و اطرافیانت رحم کن ... سراغ دارو های عجیب غریب نرو ... اگه بخوای و ضرورتش رو حس کنی از پسش بر خواهی اومد بهت قول می دم ... روشی رو انتخاب کن که برای یک عمر زندگی عملی باشه شاید در کنار کنترل قند و دیابت و از این حرفها ماجرای قدیمی وزن هم تا حد زیادی حل شه ...
    منتظر خبرهای خوب خوب هستیم ... تو دست کم از خاله من 25 سال جوانتری حتما می تونی مگه نه ؟

    پاسخحذف
  2. Midoni vaghti Bloodsuger man bala bood, Doc goft dalilesh ghazaye biroone, goya be hame chi az jomle hamburger shekar mizanan, ta khoshmaze she, dar zemn fori goshnat she!

    پاسخحذف
  3. با آلوچه 100% موافقم. چرا نمی ای به ویلاگ سلامتی انار ملحق بشی... توی این یکسال گذشته اعضای گروه (اسمش هست "میتینگ سه شنبه ها" کلی وزن کم کردن و فقط از راه تغییر ذهنیت و تغییر روش زندگی... هدف اصلی این گروه (قبل از لاغری و خوش هیکلی) سلامتیه... اعضای گروه هم شدیدا از همدیگه حمایت می کنند و مراقب همدیگه هستن که شل ندن.
    اینم لینکش:
    http://weightloss.anarkhanoom.com/
    حالا امتحانی بیا یک سر بزن. پشیمون نمی شی ها!
    بوس گنده،
    --سوسکی

    پاسخحذف
  4. من راستش زیاد اینجا کامنت نمی ذارم اما خیلی وقته که اینجا رو می خونم، از همون اوایلی که مداما" می نوشتی. هر از گاهی هم کامنت گذاشتم. اما این پست رو که دیدم یه کمی نگران شدم (شاید به نظرت مسخره برسه برای چی آدم باید نگران آدم نادیده ای باشد!) اوووم سعی کن مراعات کنی ، دیابت چیزیه که واقعا اگر خودت حواست جمع باشه کاملا کنترل می شه. 30 سال هم که چیزی نیست.
    تو ایران هم انجمن حمایت از بیماران دیابتی گذاشتن و خدمات نسبتا خوبی دارن ارائه می کنند.
    موفق باشی :)

    پاسخحذف
  5. pancreas doroste,akharesh T nadare!

    پاسخحذف