هوای لس آنجلس از هوای شهری که ما هستیم گرمتره ولی حتی همین هم مثل هوای اواسط فروردین و اوایل اردیبهشت تهرانه و برای من ایدهآله. چون طاقت تابستون داغ رو ندارم و در عین حال همیشه منجمد هستم! سه روز اول پیام مرخصی گرفته بود و با هم میرفتیم گشت و گذار تو شهرمون و یه روز هم رفتیم لسآنجلس پهلوی مامانش اینا. حالا دیگه پیام بیشتر سرکاره و من هم تو خونه و شهر برای خودم میپلکم و به کارای خونه میرسم و وقتی پیام میآد معمولا با هم میریم بیرون مگه اینکه شیفت دیروقتش باشه و ۱۱:۳۰ ، ۱۲ برسه خونه! تازه گاهی همون نصفشب میریم و شام میخوریم بیرون!
تا حالا سه بار رفتیم لسآنجلس و یه بارش که مهمون بودیم خونهی دوستان خانوادگی پیام اینا و گلاب به روتون اینجانب بیشتر از اینکه آدمها رو ببینم با کاشیهای توالتشون آشنا شدم، چون روزهای اول بود و دل و روده و معده و اثناعشر و غیره یه کم فعالیتهاشون رو با هم قاطی کرده بودن!! دفعهی بعدش رفتیم هالیوود که جالب بود. البته جالبترین اتفاقش این بود که یه آقایی با یه مار تقریبا دو متری ایستاده بود و مار رو میذاشت دور گردنت که نازش کنی! خب این کارا که خوراک منه اما پیام از مار بدش میآد حسابی. گفتم بیا با هم با ماره عکس بگیریم و طبیعیه که پیام شدیدا چپچپ نگام کرد و من هم گفتم اگه این کار رو بکنی من هم حاضرم از لسآنجلس تا سندیگو به اندی گوش بدم!!! یه لبخند شیطانیی اومد رو لبش و با مار عکس گرفتیم.
پیام از خوشحالی تو پوستش نمیگنجید و من هم داشتم با خودم فکر میکردم آخه این چه حرف احمقانهای بود که من زدم :((((( یه چیزی که تا به حال زیاد در موردش حرف نزدم تفاوتهای من و پیامه! فکر نکنم بتونین دو تا آدم پیدا کنین که بیشتر از ما دوتا سلیقههاشون با هم فرق کنه!! یعنی اصلا در همه چیز! اولش که غذاست. اون عاشقه شیرینیه و من از شیرینی متنفرم! پیام میخواد به زور به من بقبولونه که سوشی خیلی خوشمزه است و من داشتم تو اون رستوران ژاپنی هی عق می زدم!! من عاشق بادمجونم و پیام ار بادمجون بدش میآد و الی آخر. در مورد موسیقی که اصلا کار به جاهای باریک میکشه! فکرش رو بکنین که منِ عشق راک با آدمی ازدواج کردم که دست به گردن اندی عکس داره :((((((((((( بعنی دیگه تراژدی از این فجیعتر چی میخواین؟! پیتکفلویدیش شوهری داره که تو خونش pop father از black cats داره، تو ارکات گروه اندی زده و تازه افتخار هم میکنه که ۷۵ تا عضو داره و میگه Radiohead آماده باش ما داریم میآیم!!
ولی میدونین عجیبتر از ازدواج ما دو تا آدم کاملا متفاوت چیه؟ اینکه کاملا با هم و با تفاوتهامون حال میکنیم و در موردشون کلی میگیم و میخندیم!! تازه داشتم فکر میکردم که اگه ما مثل هم بودیم چقدر زندگی لوس و بیمزه میشد!! خلاصه که اون شب تا خود خونه بلا شیطون خودم و تو تو تو همه چیم تو و دختر صحرا نیلوفر و اینا گوش دادیم و منم دیدم اگه بخوام سخت بگیرم نفله میشم قبل از رسیدن به خونه، پس در یک حرکت بسیار انتحاری از خودِ لسآنجلس تا سندیگو یه بند با آهنگهای اندی و کوروسِ عزیز زدم و خوندم و قر دادم D: پیام چشماش چهار تا شده بود و هی چشماش رو میمالوند و با دهن باز من رو نگاه میکرد و میگفت نه من دارم خواب میبینم، ولی چه خواب خوبیه!! من هم البته صبحش همه چیز رو تکذیب کردم و گفتم نه عزیزم خواب بوده همش! شتر در خواب بیند پنبه دانه و این حرفا. بدبختی اینجاست که آهنگها رو از خود پیام بهتر بلد بودم!! آخه وقتی بچه بودم و هنوز قدرت تشخیص نداشتم مرتکب گناه غیرقابلبخسس اندی و کوروس دوستی شده بودم :(( خدایا تو رو قسم به این شب عزیز که دارم shine on you crazy diamond رو گوش میدم گناهان بندگان گمراهت رو ببخش!
قبل از حرکت به طرف خونه رفتیم قلیونکشی!! پیام اینجا هم برای رفاه من قلیون پیدا کرده :) به دست هم تخته نرد زدیم که طبق معمول من بردم D: همونجا غذای موردعلاقهام رو هم پیدا کردم به اسم باباقانوش که در اصل همون کالهکباب خود ما شمالیهاست! کالهکباب در اصل مزهی مشروبه اما من از بچگی عاشقش بودم و تو همهی مهمونیا قاتل مزهها بودم P: خلاصه که خیلی خوش گذشت جای همهی رفقای پایهی قلیونکشیم خالی؛ آرش، کامی، پرستو، سامان، پیام، نیما، احسان، و مخصوصا جای حمیدرضا و فرهاد خالی بود که من و سامان و بابک هی پک بزنیم و فوت کنیم تو صورتشون :))) وای خدایا دلم برای این جوونورا خیلی تنگ شده!
خب فعلا بسه برم سالاد درست کنم الآن شوورم میآد!
خيلي خنديدم... هاهاهاها....خوش باشين هميشه!
پاسخحذفپس حسابي قل قل كرديد
پاسخحذفعزيزم، شيده جون، به اختلاف هاتون با احترام نگاه كن. شوخ طبعي خيلي خوبه عزيزم، اما حتما حتما سعي كن از حد نگذرونيش. به علايق خودت از بالا نگاه كردن، الان شوخي بامزه اي است ولي چشم هم بگذاري ميشه ملكه ات و يكي از مايه هاي رنجش براي همين شوهري كه الان بهشون ميخنده. جلوشو از همين حالا بگير عروس خانوم خوشگل. از نصيحت خوشم نمياد اما من از روي تجربه حرف ميزنم عزيزم.
پاسخحذف