۱۳۸۳ شهریور ۸, یکشنبه

شیده‌ی تپل ژاپنی!!

سومین باری که رفتیم لس‌انجلس با مادر و برادر پیام رفتیم به یونیورسال استودیو. خیلی جالب بود دیدنِ جایی که کلی فیلم‌های موردعلاقه‌ام رو ساختن. چند تا از نمایش‌هاش رو هم رفتیم و کلی خوش گذشت. من خودم از پارک ژوراسیک و تور استودیو خوشم اومد. یه چیز جالب کاریکاتوریست‌هایی بودن که تو یه کیوسکی نشسته بودن و می‌رفتی جلوشون می‌نشستی و می‌کشیدنت. با پیام رفتیم سراغ یکی‌شون و نتیجه اینی شد که می‌بینین:

universal.gif


تمام اینا یه طرف و سن‌دیه‌گو یه طرف! از لس‌آنجلس خوشم نمی‌آد. هنوز دقیقا نمی‌دونم چرا ولی می‌دونم که خوشم نمی‌آد. یه جوریه. شاید چون این شهر خودمون خیلی آروم و مرتب و تمیزه، احساس می‌کنم که اونجا کثیف و شیرتوشیره!! البته جاهای خیلی خوشگل هم داره اما وسط شهرش و کوچه‌هاش خوب نیستن. در یک کلام یادِ ایران می‌اندازتم! شاید برای اینه که ایرونی توش زیاده؛ و البته ارمنی‌ها. فکر کنم اینجا که ما هستیم در اصل مکزیکه ، ماشالله از در و دیوار مکزیکی می‌ریزه!

خب من برم، مادرشوهر و پدرشوهر و برادر شوهر و مادربزرگ شوهر اومدن مهمونی :)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر