۱۳۸۳ مرداد ۱۷, شنبه

کماکان الو!

نمی‌دونم چرا هر وقت می‌خوام بیآم اینجا یه چیزی بنویسم یه کاری پیش میآد و نمی‌شه! الآن هم نزدیکه اومدن پیام به خونه است و مطمئنا وقتی شوهر آدم از سر کار می‌آد باید به استقبالش رفت، مگه نه؟ حالا فعلا این فقط برای این بود که بگم زنده‌ام، تگران نشین! بعدا می‌آم مفصل‌تر می‌نوسم که چکارا می‌کنم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر