۱۳۸۳ مهر ۲, پنجشنبه

و اما زندگی در کشور شیطان بزرگ همچنان ادامه دارد

نمی‌دونم چرا تازگی‌ها هر وقت به قصد وبلاگ نوشتن می‌آم و می‌شینم پای کامپیوتر به جاش هر کاری می‌کنم الا نوشتن! هزار تا صفحه باز می‌کنم و یه عالمه مطلب می‌خونم اما هیچی نمی‌تونم بنویسم. این ادیتور بهرام هم همین‌جوری خالی می‌مونه تا بالاخره خاموش کنم و برم. خیلی دلم می‌خواست در مورد بابک و آزاد شدنش بنویسم. بگم که چقدر خوشحالم و کلی خاطره‌های خوب تعریف کنم اما دیدم اصلا نمی‌شه. خواستم در مورد اینکه چرا امروز نشدم بنویسم که دیدم بازم نمی‌شه.

از این به بعد دوباره فقط در مورد خودم و اتفاقات روزمره‌ی زندگیم می‌نویسم چون بقیه‌اش واقعا قیمتی داره که من یکی وسعم نمی‌رسه حالا بقیه رو نمی‌دونم.

***

مجوز کار گرفتم و حالا دیگه می‌تونم برم سر کار اما اینجا کارِ اول رو پیدا کردن اصلا آسون نیست. هر چقدر هم تو ایران آپولو هوا کرده باشی بازم همه می‌خوان بدونن که خب اینجا چه کردی و بقیه‌ی ماجرا اصلا براشون حساب نمی‌شه. قبل از اینکه بیآم هم می‌دونستم که موقع پیدا کردن کار اول دق خواهم کرد! ولی باید برم فعلا یه جا مشغول شم، حالا هر چی که باشه. دارم کم‌کم رو خودم کار می‌کنم که ببینم چه کاری رو می‌خوام از صفر شروع کنم که حالا اگر شد ادامه‌ش بدم.

چند دفعه با پیام رفتم کالج‌شون و واقعا فضای آکادمیک اینجا برای کسی که علاقه‌مند باشه هیچی کم نذاشته. البته من دیگه فکر نکنم دلم بخواد به هیچ‌وجه برم پشت نیمکت و از مدت‌ها پیش هم مطمئن بودم که از اون‌ور نیمکت هم خوشم نمی‌آد، پس فعلا این دو تا از دور خارجن تا ببینم چی می‌شه. چه می‌دونم شاید هم اصلا یه جوری شد که شغلم دقیقا یکی از همینا که هی می‌گم نه نه، شد!

از وقتی که social security card رسید به زور سعی کردم آیین‌نامه‌ی رانندگی کالیفرنیا رو بخونم، آیین‌نامه‌ای که پدر پیام از تقریبا یه سال پیش برای فرستاده بود اما نمی‌تونستم حتی یه دقیقه دستم بگیرمش. از درس خوندن بیزارم. یعنی هر چیزی که لازم باشه بخونمش برام تبدیل به شکنجه‌ی روجی می‌شه اما اگه همون کتاب رو بدن و بگن اصلا مجبور نیستی بخونیش در اولین فرصت می‌بلعمش!!

خلاصه که هر چی جون کندم نتونستم بیشتر از نصفش رو بخونم ولی می‌خواستم دیگه گواهینامه‌ام رو بگیرم پس پاشدیم رفتیم اسکاندیدو. روز اولی که رفتیم من انقدر نگرانه نخوندم بودم که اصلا یادم رفت مدارک رو بردارم و دست از پا درازتر برگشتیم خونه. برای صنم که تعریف کردم یاد گند زدن‌های قدیمم افتاده بود که هی می‌گفت خااااااااااااااک ‌برسرت! خلاصه که الکی الکی امتحان رو با ده بیست سی چهل زدن تست‌ها قبول شدم و چون گواهینامه‌ی ایرانی داشتم اجازه‌ی رانندگی تنهایی هم بهم دادن تا موقعی که وقت امتحان رانندگی بشه که تقریبا سه هفته دیگه است.

برام دعا کنین که یه کار خوب پیدا کنم. مرسی :*

۲۷ نظر:

  1. http://isna.ir/news/NewsCont.asp?Lang=P&id=434370
    متهم بيجه با ضمانت يكي از پرسنل نيروي انتظامي آزاد شده است !!!!

    پاسخحذف
  2. شیده جان، چه اهمیتی داره چرا امروز نشدی؟ چه اهمیتی داره که چرا دیگران امروز شدن؟ انقدر که وقت صرف چه گفت مگفت کردیم میتونیستیم هزار کار بکنیم.
    خوشحالم که اجازه کارت اومد - گواهینامه رو هم سر ضرب میگیری، قول بهت میدم. کسیکه تو ایران رونده باشه از پس همه چی بر میاد.
    امیدوارم روز به روز از خوشیها و خوشبختیهات بنوسی و دل ما رو هم شاد کنی. مراقب خودتون باشید.

    پاسخحذف
  3. شيده جونم كار هم گيرت مياد به زودي. مطمئنم. دختري مثل تو بيكار نمي مونه.

    پاسخحذف
  4. فکر کن تو بري مثلا تو macy's کار کني!!!هه هه هه! باورش سخته! يه لبخند زورکي بزني، به چشاي مشتري نگاه کني يه جورايي مجبورش کني که يه چيزي بخره! تازه بايد کلي هم زبون بريزي که يه accountباز کنه!! ......نه! تو به اين جور چيزا نميخوري!! اينجا نميشه قلدر بازي در آورد يا به قول خودت با يه چشم و ابرو طرف رو انداخت تو ماشين لباسشويي! ديدنيه کار کردن تو!!!!!!

    پاسخحذف
  5. حتما كار پيدا ميكني. غصه نخور.

    پاسخحذف
  6. كارپيدا كردن چه اسان بيكار موندن چه مشكل!

    پاسخحذف
  7. سلام. ما دعا می کنیم، ولی اگه از کاره خوشت نیمد نندازی گردن ما!

    پاسخحذف
  8. so you live in san diego area?
    we are neighbors now, I guess.

    پاسخحذف
  9. يك سري آژانس ها هستند كه كمك مي كنند كار موقت پيدا كني. بايد بري اونجا رزومه بدي و بگي تو چه زمينه اي ميخواي كار كني. براي پيدا كردن اولين كار خيلي خوبه و منم همينطوري شروع كردم. اگه سئوال داشتي بهم ايميل بزن.
    پوپك

    پاسخحذف
  10. كار اولت رو سخت نگير چي باشه چون هرچي باشه خوبه بعد از 2 ماه مي توني كاراي بهتري پيدا كني فقط فكر نكن حتما بايد كارت با كلاس باشه چون اينجوري بايد حالا حالا ها بگردي!

    پاسخحذف
  11. سلام شيده جون .اولا كه ازدواجت مبارك (هر چند كه به شوهرت گفته بودم بهت تبريك بگه ) دوما رسيدنت بخير . و سوما اينكه حتما يك كار خوب پيدا ميكني من هم مدتي دنبال كار بودم ولي سوابق ايران را قبول نداشتن تا اينكه صاحب يك شركت حاضر شد بهم چند ماه سابقه كار بده و با همون هفته اول كار پيدا كردم .. تو هم ميتواني اين راه را امتحان كني حتما كار خوبي گيرت مياد . موفق باشي

    پاسخحذف
  12. ميفهمم چي ميگي،ولي اگر پيدا نكردي(يا استخدامت نكردن)يه مدت براشون ولنتير(مجاني)كار كن.من تجربه كردم اين طوري حتما پيدا ميشه.موفق باشي:)

    پاسخحذف
  13. من يه خواهشي دارم ازت
    حالا که رفتي اون ور و ممکنه هزارتا حس دروني مثل همه ما که تو ايران بوديم برات بشکفه(!) و باعث کلافگيت باشه مثل تعقيب اوضاع داخلي ايران و يا خيلي پارادوکس هاي فرهنگي ايرانياي اونجا و غيرو.... ذهنت رو متمرکز کن روي چيزايي که دوست داري هم به وضعيت عادت مي کني هم اينکه زندگيت فعلا رنگ بهتري مي گيره.
    پيام هم که هست. کار هم هر موقع خودش بخواد پيدا مي شه. اگر آدم بي عرضه اي بودي اين طوري نمي گفتم ولي چون جوهره داري پس کار هم وقتي لازم باشه خود به خود جور ميشه.
    اميدوارم زندگيتون اون ور هر روز بهتر و بهتر باشه و سلامت باشيد.

    پاسخحذف
  14. بابا تو ديگه چرا؟! كار ريخته برات!! اصلا ناراحت نباش! تو به فكر بقيه باش!! دعوت نامه اي چيزي تو بساطت نيست؟!
    راستي چه جوري تونستي نصف آيين نامه رو بخوني؟! عجيبا غريبا!!كلي انرژي گذاشتي ها!!
    2a

    پاسخحذف
  15. اينجا دعا كنيم اونجا مستجاب ميشه يعني!؟

    پاسخحذف
  16. shide joon, Med Cafe ro naneveshti :)

    پاسخحذف
  17. I came here almost 2 years ago, put together a very impressive resume thinking it would get me a good job with a good pay. After looking for a long while I decided to work at the college bookstore for a few months so that I can put it on my resume. I do not see anything wrong with cashiering or working at Macy's for a while, it is not as bad as it sounds

    پاسخحذف
  18. ايول خانوم راننده!يك كار خوب هم اميدوارم پيدا كني!بعدش هم آيين نامه كه خوندن نداره!تازه فارسي شو هم گذاشتن!

    پاسخحذف
  19. ميگم اونجا هم واسه خودش ايرانيه ها...

    پاسخحذف
  20. ...
    کوچ کرده‌اند
    پرندگان کوچک صداقت
    از آسـمان
    خاکستری ايران ...
    (به نقل از وبلاگ پرستو با تخليص )

    پاسخحذف
  21. ميگم حتما و قطعا كار پيدا ميشه حالا يه خورده سخت ... مهم اينكه پيدا ميشه ...

    پاسخحذف
  22. ما هم دعا می کنیم!حالا با این فاصله می رسه؟!

    پاسخحذف
  23. حتما دعا مي كنم ... شيده ... حتما !

    پاسخحذف
  24. ان شا الله كار خوبي پيدا كنين .

    پاسخحذف
  25. من ميگم مجمع حمايت از وبلاگهاي بي سرپرست رو راه بنداز ...

    پاسخحذف
  26. اگه نذر كني كه يه سفره حضرت ابوالفضل باز كني و چندتا از ستاره هاي هاليوود رو دعوت كني شآىد ×دآ ى÷ ك/ ى÷ـ {؛/ ك،÷

    پاسخحذف