۱۳۸۳ بهمن ۱۱, یکشنبه

دلتنگی‌ برای شهری که نیست

این هفته دیگه برای آخرین بار می‌رم برای کلاس‌های آموزشی و مثل اینکه قراره بهمون مدرک هم بدن که طراح شدیم :) کارِ عجیبیه، اصلاً نمی‌تونم قبل از ورود به خونه‌ی مردم پیش‌بینی کنم که موفق خواهم بود یا نه. اینجا همه عادت دارن که بهشون برای خریدن اصرار بشه و هی یه بند مخ‌شون خورده بشه. فکر کنم وقتی من این کار رو نمی‌کنم یه کم هم خیال‌شون راحت می‌شه هم در عین حال می‌ترسن که نکنه کلکی در کاره! حالا شاید کم‌کم بتونم راهِ خوبی پیدا کنم که نه شبیه‌ این آدم‌های گیرِ اینجا بشم و نه به اندازه‌ی الآنم آروم و دموکرات!

یه چیزِ خیلی خیلی عجیب می خوام بگم که مطمئنم دوستای نزدیکم هیج‌وقت باورشون نمی‌شه. دلم برای ایران تنگ شده!!!!! برای مامانم اینا و دوستام که از همون روز اول دلم تنگ شده بود اما الآن منظورم آدم‌ها نیستن. منظورم خودِ ایرانه! دلم برای تهران لک زده!!! خودم هم باورم نمی‌شه! زندگی تو تهران برای من همیشه خیلی سخت بوده، چون به هواش حساسیت داشتم و از ترافیک و شلوغی متنفرم و آدم‌هاش به نظرم بی‌توجه و بی‌ادب می‌اومدن. ولی در هر صورت دلم تنگ شده! دلم می‌خواد برم توی خیابون پهلوی دو ساعت قدم بزنم و با دوستام بگم و بخندم. دلم برای میوه‌فروشی‌های خرتوخر و کثیف‌مون تنگ شده. حالم از میوه‌های یه اندازه و یه شکل و الکی تمیزه اینجا بهم می‌خوره!

می‌دونم دارم چرت و پرت می‌گم. ولش کنین. بذارینش به حسابِ دلتنگی برای چیزهای آشنا...

دعا بلدین؟ الآن وقتشه برام بکنبن.





۹ نظر:

  1. اولا از آشنايي با وبلاگتان خوشحال شدم و ثانيا بايد بگم من هم دقيقا حس شما را دارم و شما اون را دوباره جدي كرديد!!!

    پاسخحذف
  2. امیدوارم زودتر دلتنگیت کم بشه

    پاسخحذف
  3. akh akh ke sokhan az dele ma ghofty madar!! hala harchi be kesaei ke too iranand begim ddelemoon tang shode, faghato faghat behemoon mikhandando migan, khoshi zade zire deletoon. ta adama too ghorbat nabashnd neifahmand!!!!mqanam chand rooze badjoory ghat zadam va delam lak zade bara iran tehran oon khiaboona va....hatta velgardihamoon

    پاسخحذف
  4. اولا كه اميدوارم اين دلتنگيت رفع بشه ولي فقط تو خواب...يهو برنگردي ها..همونجا بمون...بعدشم اينكه دعا هم روش چشم...باشد كه بگيره..

    پاسخحذف
  5. پس اون دلتنگي اي كه تو كامنت فبلي گفته بودم درست بود؟

    پاسخحذف
  6. اخ گفتي!!! منم هوس ميوه فروشي اونم از نوع هپليشو كردم!!! (شوخی!)... راستی خیلی خوشحال میشم که همدیگه رو بلینکیم...موفق باشی

    پاسخحذف
  7. خوراكش يه سفر به ولايت!!! بعدش حالت جااااااا مياد!!! باور كن!

    پاسخحذف
  8. شايد شنيدن تبريك تـولد از طرف يه "پدرخونده" حالت رو جا بياره.
    با بهتربن آرزو ها براي تو و پـــيــام

    پاسخحذف