۱۳۸۴ شهریور ۱۱, جمعه

همین‌طوری

کلی عکس‌های پیشو رو گذاشتم اینجا :)

***

خب امروز و فردا تعطیلم و دارم به یه سری از کارام می‌رسم. کلی نامه و چک و کاغذبازی بود که باید انجام می‌دادم. دیروز به طرز احمقانه‌ای مریض شده بودم. سردردِ فجیع و استفراغ. خیلی بد بود. اما کلی قرص خوردم و خوابیدم و امروز صبح خوب شدم. خیلی عجیب بود. فکر کنم میگرنم داره برمی‌گرده. قرض‌های هومیوپاتیم فقط برای یه سال بودن و تموم شدن. شاید برای اونه چونکه از وقتی که رفتم هومیوپاتی از چند سال پیش دیگه میگرنم خوب شده بود. خلاصه که ماجرایی بود.

ولی در کل خیلی خیلی خوشحالم چونکه از همون بانکی که می‌خواستم بهم زنگ زدن که برم و با مدیر اون شعبه مصاحبه کنم. کلی اعتماد به نفسم برگشت!! خیال می‌کردم که رد شدم تو مصاحبه‌شون ام، مثل اینکه نه. خلاصه که جمعه‌ی دیگه امیدوارم که همه چیز خوب پیش بره و از دست این کار کمیسیونیِ بی‌ثبات راحت بشم!

البته این کارم خیلی باحاله و خیلی مستقل بودم، بدون آقابالاسر. ساعتِ کارم هم به غیر از قراری که با مشتریه بقیه‌اش دست خودمه. کارش خیلی متنوعه و هر دفعه با یه آدم جدید آشنا می‌شم و کلی با طرز زندگیِ امریکایی در خصوصی‌ترین جای زندگی‌شون یعنی خونه‌شون، آشنا شدم. آدمای جالبی‌ان! یه چیزایی براشون مهمه که برای ماها اصلاً ممکنه خنده‌دار باشه! حالا یه بار درست حسابی می‌نویسم در موردش. فعلاً برم به بقیه‌ی کارام برسم.

۶ نظر:

  1. ايشالا كه كارت همونطور پيش بره كه ميخواي و هميشه تندرست و سلامت باشي!

    پاسخحذف
  2. ديدي گفتم نگران نباش!
    تمام مدت لبخند بزن و تجربه فروشت رو به رخ مدير شعبه بكش!
    I'm not joking! that's how I got the the job!
    در ضمن یه چیزی رو هم بگم ... کارش کم استرس نداره ها!
    welcome aboard:)

    پاسخحذف
  3. بخواي نخواي اينبار مجبوري كه پست منو بخوني البته بدون پيش داوري زودرس...براي كار تبريك ميگم اما كار هميشه اصل نيست محيط كار خيلي مهمه به اندازه خود كار اميدوارم اونم ميزون باشه

    پاسخحذف
  4. سلام ....تنها چیز قابل توجهی که دیدم بنر وبلاگ بود ....شاد باشی

    پاسخحذف
  5. ايشالا كارت درست ميشه .نكنه مسافر كوچولو تو راه داشته باشي ؟!

    پاسخحذف
  6. بالاخره از بيكاري نجات پيدا كردي؟؟؟ بابا با شانس.
    خداييش خيلي با شانسي.

    پاسخحذف