۱۳۸۵ خرداد ۲۶, جمعه

وحوشی از جنس خود ما

مفهوم پلیس زن آرام آرام در ذهن مردم شکل می گیرد؛ پلیس زن یعنی جسم بی روح و سردی که هر وقت از او خواستند باتوم سبزتیره اش را دور سر بچرخاند و فریاد بزند :" می زنم کثافت ها..برید وگرنه می زنم..."

آنها حتی حاضر نیستند از زبان خود زنان بشنوند که دلیل حضورشان چیست...گوششان پر از جملاتی است که به بی رحم بودنشان کمک می کند...آنها با تصور اینکه این زنان بی حجابی می خواهند و شعار سیاسی می دهند باتوم و اسپری در دست دنبالشان می دوند و بی محابا می زنند. اینها همان پلیس هایی هستند که در دانشکده افسری درس خوانده اند؟


واقعاً نمی‌دونم چی بگم...

۲ نظر:

  1. تو ذهن منم تازه داره معنی پیدا می کنه.. ولی خب اینا از همون محدود آدمهایی هستن که تحصیل و تخصصشون با کارشون هم خوانی داره!! و تو رشته س مرتبط دارن فعالیت می کنن.

    پاسخحذف
  2. چهره اش پر از نفرت بود. چرا؟

    پاسخحذف