۱۳۸۱ دی ۲۶, پنجشنبه

خوشحالم که دامون بازم وبلاگ

خوشحالم که دامون بازم وبلاگ می نويسه، گرچه شديدا تريپ جدی برداشته! وبلاگ مردونه هم که راه افتاد به سلامتی. از همون اول هم وقتی سايتهايی راه افتادن که اصرار به جداسازی زن و مرد و مظلوم نمايی يه طرفه زنها رو داشتن من مخالف بودم. حتی اگر هم مشکلات بيشتری داريم ما زنها،با اين کارها بدتر ضعف رو نشون می ديم. در هر حال اين سايت هم نشون ميده چقدر خنده داره که انسانها رو به خاطر سکسشون از هم جدا کنيم. در هر حال اين نظر منه شايدم اشتباهه.

دکتر هوميوپاتيم کلی بهم تبريک گفت که لاغر شدم اما گفت ديگه حق نداری بيشتر از 5 کيلو تا ارديبهشت لاغر شي مگه اينکه بخوای بعدا کم بيآری. نمی دونم. می ترسم حوصله ام سر بره اگه کم کم پيش برم. ديشب دکتر بدجوری با نگاه خريداری نگام می کرد!! گفت اصلا ديگه خوبه! بسه! ها ها ها خودش انقدر کوچولو موچولوه که نگو و نپرس. بعدش گفت چون خودش کوچولوه از تپلها خوشش میآد! ها ها ها داشتم از خنده می مردم :))

دیشب مهمونی بودم و جاتون خالی موبایلم رو اونجا جا گذاشتم! فکر کنم می تونین حدس بزنین چقدر وضع خراب بوده که اینطوری شده من دیگه چیزی نمی گم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر