ببخشید که خیلی وقته هیچی ننوشتم. نوشتنم نمیومد و حوصلهی آدیوبلاگر هم نداشتم. ممنون که حالم رو تو کامنتها پرسیدین. خوبم. دارم با چاقی میحنگم. این یکی از اذیتکنندهترین مسایلِ زندگیِ من بوده همیشه. از بچگی تپل بودم و بعدش کم کم تبدیل به چاق شدم. میدونم به نظرتون احمقانه میآد که این همه برام مهمه اما خب تا کسی خودش چاق نبوده باشه نمیتونه متوچه بشه چقدر آزاردهنده است. اون موقعی که لاغر کرده بودم فوقالعاده احساسِ سبکی و سالم بودن میکردم اما الآن احساس میکنم که یه کوهم.
اونقدرها که ممکنه از نوشتنم به نظر برسه چاق نشدم اما احساسم خیلی بده و میدونم که وقتی شروع میشه همینطوری ادامه پیدا میکنه. حالا که فعلاً ۲ کیلو کم کردم از اون موقع که مطلبِ قبلیم رو نوشتم. منتها مشکیِ من ادامه است و اینکه شدیداً هوسی هستم. ممکنه یه هفته هیچی نخورم اما یهو یه روزی وحشتناک هوسِ چیپس و غذاهای فجیعاً چاقکننده میکنه. پیام هم از روی دوستداشتنشه که هر چی که من میخوام انجام میده. و اینطوری میشه که من یه روزه اندازهی دو برابرِ یه هفته کالری مصرف میکنم!! مسخره است نه؟! داشتم فکر میکردم من که در حالتِ عادی اینطوری هستم باردار بشم می]وام دیگه چه مدلی ویار کنم!!
دارم بد مدل غر میزنم، نه؟ ببینین وقتی حال ندارم وبلاگ نوشتنم اینطوری میشه دیگه. هزار تا فکرای بد تو ذهنمه الآن. انواع اقسام نگرانیهای وسواسگونه که گاهی امانم رو میبُرن. گاهی الکی نگرانِ مامانم میشم و همش احساس میکنم الآناست که یکی زنگ بزنه و خبرِ بد بده. اون روزی باهاش دعوا میکردم که چرا وقتی یه عملِ مثانه داشته به من نگفته بوده و یه جوابی داد که خفه شدم.
- بگم که مثل اون دفعه زنگ بزنی بیمارستان گریه کنی؟!
مامانم به کنار همش نگرانِ خواهرم هستم که میخواد ازدواج کنه. همش نگرانم که اشتباه کنه بازم. نمیتونم خوش و مامان و بابا طاقتش رو دارن یا نه. بعد نوبتِ برادرمه. وای وای وای برادری که مامان بابام پیر و خسته کرده... برادری که مایهی دقِ نوشینه و یکی از معدود آدمهایی که هم از شدت دوست داشتن روزی یه بار براش گریه میکنم هم ازش متنفرم. فکر کنم مامانم اینا هم همین حال رو دارن. بیچارهّها. بعدش نوبتِ صنمه. ازم دوره. همش نگرانشم. همش فکر میکنم حتماً راهی هست که من بتونم بیشتر بهش کک کنم اما به عقلِ ناقصِ من نمیرسه. احساس میکنم ولش کردم تنها در صورتی که اون همیشه در کنارِ من بوده. نمیدونم باید چکار کنم...
من روانی شدم، نه؟ الآن دارم همینطوری الکی گریه میکنم و تایپ میکنم... اه ولش کن...
اینم از وبلاگ نوشتن...
ننوشتي ننونشتي وقتي هم كه نوشتي اشك ما رو هم درآوردي!
پاسخحذفاميدوارم همه چي برات بهتر بشه.
پاسخحذفكنسرت گروه "نياز" نمياييد؟
آخه عزيز جان آدم زير بارون بره پياده روي كه فقط سينه پهلو ميكنه!. ميدونم چي ميگي. در اين بلاد كفر، انقدر حرف از لاغر شدن و رژيم هاي مختلف هست كه من 80 كيلويي هم شك برم ميداره!.
پاسخحذفsalam shide jan tahala weight watchers roo emtehan kardi kheili khobe hamharchizi ke be khahi mitoni bokhori ham movazebe vaznet bashi
پاسخحذفwww.weightwatchers.com
پاسخحذفچقدر دلت پر بود ....
پاسخحذفمن خيلي دوست دارم توي وبلاگ شما لينك داشته باشم ... موافقيد؟
khahar jan zendegi hamash mobarezast. bayad yad begirim ke jang joohaye khoobi bashim va be in zoodi taslim nashim. donya migzare va moshkelatet ham be tadrij hamash hal mishe. motmaen bash
پاسخحذفدرباره چاقی منم همین مشکل رو دارم. اگه شده روزی یه ساعت پیاده روی کن یا نیم ساعت بدو.خیلی کمک میکنه.
پاسخحذفغصه نخور همه دلشوره افراد خانواد شون رو دارن فقط سعی کن برای مواردی که دست تو نیست خودت آزار ندی.
سلام.شيده خانم خل ميشي اينقدر استرس همه رو داري ها! در ضمن به آقاي همسرت بفرما اينقدر دوستت نداشته باشه برات ..... بخره اين ساده ترين راهه.راه رفتن و دويدن هم فراموش نشه. غصه نخور عزيز.
پاسخحذفچقدر افکار آزار دهنده !!! چرا اینقدر خودتو عذاب میدی شیده جان !؟ منم به شدت دل نگران خونواده ام هستم . خوبه که من ته طغاری خونه ام !!:) برات آرامش و صبوری آرزو دارم .(راستی من همیشه به دوستی شما و صنم غبطه میخوردم !!!نگران اونم نباش آقای همسر مواظبشه!)برات صبوری و آرامش آرزو دارم . . . شاد باشی
پاسخحذفخودمو تحويل نگرفتما! می خواستم بنويسم پژمان وب بعد ديدم که منو با عنوان پژمان جان می شناسی...
پاسخحذفدر مورد اين مسائل و دلتنگيها که شمردی اول دعا توکل به خدا،
خدا خودش درست می کنه. خدا رو شکر که پيام جون هم در کنارته.
و بعد هم اصولاً وقتی(اگه) وضع خيلی خرابه معمولاً از بد و بدتر بايستی به بد قانع شد.
شاد باشی:)
پ.ن. من چند سال پيش يه همکلاسی داشتم به نام نگين (به هر حال تو کلاسمون تو کانادا دو تا ايرانی داشتيم ديگه) بعد اون تعيلات از اواسط دسامبر تا اواسط ژانويه رفته بود LA وقتی برگشت حداقل 40 درصد کم کرده بود!
hey girl, that's our every day story, always being worried about family !i know. i''ve been there ,every one has a different reaction to stress and depression, i was skinny like a dead body and i got hospitalized for it. they thought i have Aids or something. but that's the way my body was tollerating it. every one's different but just remember this is how life's been from the first creation day and we as persians are over attached and feel over responsible for every thing. ..go on with life and take it easy that way if your parents know you're feeling better they'll feel better and not be worried as much about you !naturally they are parents and their love is stronger too so let them relax after raising all their kids and not be worried about these things. assure them that you're doing fine and getting your way in life. this will take a heavy weight off their shoulders too...........about your situation...you are the only one who's responsible and you're also the only one who can make it change.....believe in yourself then you'll make anything happen...... call me when ever you want. my sister's wedding is coming up and i finally found my bride's maid dress... our house is like a zoo right now.....
پاسخحذفسخت ميگيرين قضيه رو!! منم چاقم ولي عين خيالم نيست! بعدشم کنترل کردن اشتها هزار و يک روش داره، بعضي وقت ها هم به خاطر دپرشن (شيميايي و نه روحي رواني) ممکنه اشتها بالا بره يا به خاطر وسواسي شدن که کنترل اينا همه خيلي سادست..
پاسخحذفيادم مي اد موقعي كه من حالم خيلي بد بود خوب من رو نصيحت كردي و راهنماييم كردي! براي همين الان وظيفه ام مي دونم كه به عنوان يك دوست كمكت كنم. به نظر من در اين مواقع شاد باش و دقيقا كارهايي رو انجام بده كه خودت به من پيشنهاد داده بودي. شاد باش. نگرانيهاي الكي هم نداشته باش همه اينها از چاقيت ناشي ميشه و اين چاقيت رو هم جدي نگير چون هر چي بيشتر گير بدي بدتر ميشه! پس شاد باش. اگر خواستي بهم ميل بزن با كمال كيل جوابت رو ميدم.
پاسخحذفسلام شيده جون
پاسخحذفاينها همه مال دور بودن از خانواده است من هم مسل تو بودم اول وقتي امدم كانادا ولي كم كم عادت ميكني .
براي چاقي هم slim fastبخور خيلي كمك ميكنه من با هاش 15 كيلو كم كردم.
به هر حال مواظب خودت باش
ريتا
interesting enough, that I was predicting that may come!
پاسخحذفI mean the way you are right now. things is always like that, that is why I feel it is very difficult to get married to girls from Iran.
As the first person who left you a comment said, these are the stages you should go through. everything will be fine.
I am sure, you are a little homesick and depressed.
take care,
شيده جان پينک فلويديش خوشگل درسته که يه کم چاقی اما خوب عوضش حسابی خوشگلی . اصلا لازم نيست که همه لاغر باشن عزيزم .اما با همه اینها من خودم هم چاق هستم دردت رو درک ميکنم . واسه حاملگی هم نگران نباش من تو سه ماه اول چهار کيلو وزن کم کردم کاملا چاقی که داشتم برطرف شد. شدم يه لاغر مردنی که دل همه به حالم ميسوخت . ميگم حالا تو هم امتحان کن شايد لاغر شدی؟ بعدش شيده جان اين جا تو جاپن يه چای چينی هست مردم به طور روزانه پس از صرف هر وعده غذا ميخورند خيلی هم خوشمزه هستند اين چای تمامی چربی غذا را ميشوره واز بدن دفع ميکنه من ديدم دوستام می گویند همین چای تو ايران به عنوان چای لاغری ميفروشند. من توصيه ميکنم حتما ازش بخری و استفاده کنی من خودم به شدت بهش معتادشدم و خيلی هم دوست دارم. بايد آنجا هم باشه اگر هم دوست داشتی آدرس بده من برات ميفرستم. غصه برادرت را نخور آن هم يه روز بزرگ ميشه عاقل ميشه جونم زمان ميخواد . دلتنگی رو هم چی بگم من خودم هم هر دفعه تلفن زنگ ميزنه يا ای ميلی رو باز ميکنم منتظر خبر بد از خانواده هستم. اما الان يه کم بهتر شدم چون يک سفر يه هفته ای رفتم ديدم همه چيز بهتر مرتبتر از قبل هست آروز ميکنم يه سفر بری خونتون. شايد آنوقت دلت آروم بگيره. خورشيد خانم رو هم راستش نميدونم گاهی دلم ميخواد دم دستم بود شديدا کتکش ميزدم گاهی هم ميگم من چی ميدونم تو دل آن چی هست شايد واقعا حق داره. خلاصه غصه نخور واسه کپلی بابا تنها چیزی که راه داره همونه وای چقدر حرف زدم انگشتم درد گرفت.
پاسخحذفشيده جان چند راه براي لاغري امتحان كن كه من ازش نتيجه گرفتم . اينكه براي خريد خونه حتما ليست تهيه مي كنم و وقتي خريد مي رم همونها رو مي خرم نه اينكه به شلفها نگاه كنم هر چي دوست دارم بخرم . يعني اصلا چيزي نخر كه توي خونه دسترسي بهش داشته باشي . يه مدت اصلا غذاي ايروني بخور يعني از فست فود و رستوران چشم پوشي كن . كانال فود را نگاه نكن به تبليغات غذا نگاه نكن به خدا خيلي موثره .
پاسخحذفbaba jone man inha ke ghose nadare vaghti ke to ghorbati hamishe hamine ye fekret injast yekish iran,,,,, in ghadr fekr nakon khanomi adat mikni ,,,, raje be rejim ham in ghadr sakht nabash ,,, agar khasti man ye dastor al amal behet midam,,,, man 4 sale pish kheli chagh bodam dar arze 6 mah 35 pound kam kardam va alan ham 4 sale vaznam az 114 Pound bala narafte,,,,, agar khaste bia vasat begam;)
پاسخحذفخوب وبلاگ همینه دیگه . تو حرف بزنی غر بزنی
پاسخحذفما بخونیم و بالعکس
و همین باعث می شه من یک خواهری مثل شیده اونور دنیا داشته باشم
که نگرانش بشم با حتی برای شادی هاش شاد و با شنیدن صداش ذوق کنم
سلام
پاسخحذفمن هر روز
مطالب شما را ميخوانم و كلي لذت ميبرم از اينكه شما زنان ايراني در تلاش هستيد كه واقيعتها را نشان بدهيد خوشحال هستم من ازنوشتن ساده و راحت شما واقعا احساس قدرت ميكنم.من هم يك زن هستم كه خيلي در
ايران خرد شدم و الان در مدتي كه اينجا
هستم
دچار افسزدگي شدهام ولي هرروز ميبينم كه تغييرات زيادي كرده ام چرا كه بعد از هر مرحله افسردگي به يك خودشتاسي رسيدم و اين به خاطر چهارچوبهاي است كه ما در ايران به دور خود بسته ايم و تا بخواهيم اين تارهاي تنيده در دور خود را باز كنيم حسابي خود را رنج و سرزنش ميكنيم و اميذوارم كه تو بيواني اين خيالهاي واهي را از خود ذا دور كني تا بيشتر در محيط اطراف دورتادور خودت بپردازي و مطالب جديدي را بنويسي.من از اينكه دوست جسوري مثل تو پيدا كرده ام خوشحالم.چون من خيلي حرف از تبعيض زن در ايران دارم ولي شهامت نوشتن را ندارم.و اين كار مهمي است كه انجام ميدهي و اصلا به اين فكر نكن كه من چاق هستم به اين فكر كن كه من چه
قدر دوست دارم كه من را بهخاطر ايده هايم دوست دارند.فاطي
با من در تماس باش به شهر ما هم سفر كن.
fyf_72@yahoo.com