۱۳۸۲ دی ۲۶, جمعه

در حرکتی بسیار ارزنده و

در حرکتی بسیار ارزنده و برای نجات دادنِ من از افسردگی مزمن، مهدی عزیز بنده رو با زور کتک برد کنسرت! اینجا جا داره که نهایت تشکر و سپاس خود را بابت چنین حرکتِ زیبایی ابراز دارم. ممنون مهدی جان :) جالب اینجا بود که تمام مدت من محو موسیقی بودم و یهو مهدی برگشت در گوشم گفت: می دونم که داری تو دلت می گی ای کاش به جای این نره خر الآن پیام کنارم نشسته بود اما اشکالی نداره :))) اتفاقا درست هم می گفت! جای پیام جونم خیلی خالی بود. ما با هم یه کنسرت فقط رفتیم :(

عالی بود. گروه زهی پارسیان بود که آثار بارتولدی، پیاتزولا و برامس رو اجرا می کردن. البته آثار رمانتیک رو. از اونجایی که استاد موسیقی من شدیدا کلاسیک کاره و منم از همه نوع موسیقی خوشم میآد داره کم کم جو غالب از آنِ کلاسیک میشه.

این برنامه در سالن سبز کاخ نیاوران برگزار میشه در ۲۵، ۲۶ و ۲۷ دی. یه روزش مونده. سعی کنین که حتما برین. بلیتش رو هم که می تونین از بتهوون بخرین فکر کنم. نوازندهء ویولونسل یه دخترِ خیلی نازی بود به اسم نسیم سعد فکر کنم با موهای فرفری بامزه. تا به حال نواختن این ساز رو زنده ندیده بودم و کلی خوشم اومد،‌مخصوصا از حالت های صورت نسیم و اون یکی نوازنده، آیدین احمدی نژاد. مازیار ظهرالدینی هم خیلی قشنگ با ویلنش می رقصید. یعنی انقدر با احساس می زد که احساس می کردی که همراه با نت ها و سازش داره می رقصه. جدا پیشنهاد می کنم برین و ببینین.

الآن دیگه دیرمه و باید برم جلسه وگرنه انقدر حرف دارم که بزنم نمی دونم باید چکار کنم! میشه یکی به من یه چند ساعتی از زندگیش رو در شبانه روز قرض بده؟ حالا برم جلسه برگردم ببینم می رسم چیزی بنویسم یا نه. فعلا خدا قوت!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر