۱۳۸۱ آذر ۱۲, سه‌شنبه

Stuck In A Moment


Stuck In A Moment You Can't Get Out Of

U2

I'm not afraid of anything in this world
There's nothing you can throw at me that I haven't already heard
I'm just trying to find a decent melody
A song that I can sing in my own company

You've got to get yourself together
You've got stuck in a moment and now you can't get out of it
Don't say that later will be better now you're stuck in a moment
And you can't get out of it

I will not forsake the colors that you bring
But the nights you filled with fireworks
They left you with nothing
I am still enchanted by the light you brought to me
I listen through your ears, through your eyes I can see

And you are such a fool
To worry like you do
I know it's tough, and you can never get enough
Of what you don't really need now ... my oh my

You've got to get yourself together
You've got stuck in a moment and you can't get out of it
Oh love look at you now
You've got yourself stuck in a moment and you can't get out of it

I was unconscious, half asleep
The water is warm till you discover how deep
I wasn't jumping for me it was a fall
It's a long way down to nothing at all

You've got to get yourself together
You've got stuck in a moment and now you can't get out of it
Don't say that later will be better now
You're stuck in a moment and you can't get out of it

And if the night runs over
And if the day won't last
And if your way should falter
Along this stony pass
It's just a moment
This time will pass


تا اين لحظه حدودا ۵۰ تا نامه اومده و خب يه جورايي هر چي از دهنشون در اومده به اون دوست خارجيمون گفتن و کلي قربون صدقه بنده رفتن، دل همتون بسوزه! (اي واي چقدر اين تيکه شبيه نوشته يه آدم عقده اي بود هاهاهاها آخرش لو رفتم:)). بعضي گفتن که البته يه کمي در مورد اون لينک با ايشون موافقن اما با لحن نوشتاريشون مشکل دارن و بعضي هم کلي مثل خود بنده با انگليسي ايشون حال کرده بودن و حتي درصدد استخدامشون براي کارهاي ترجمه و اين حرفها بودن!!!

مي گن عدو شود سبب خير همينه ها! (انشالله اين دفعه ديگه مثل رو درست گفتم ديگه؟؟)

اما خب ايشون يه نامه دادن و از اونجايي که اين نامشون مثل نامه قبليشون شخصيه من نمي تونم کپي پيستش کنم اما نقل قول مي کنم چي گفته!! اينطوري ... چي ميگن بهش؟ آهان کلاه شرعي مي کنم سرش :) قبل از شروع نامه عرض کردن که الآن وقت ندارن که کامل به سخنان بنده در جوابيه عموميم جواب بدن و اگه وقت شد بعدا به صورت کامل و مکفي از خجالتم درميآن انشالله.

ايشون اول از همه اعلام فرمودن که ساکن خارجه هستن به سلامتي و ايران نيستند. من هي مي گم ايشون خارجيه شماها باورتون نميشه! پس ماجراي کار و اينا منتفيه متاسفانه. خوشحال شده بودم که اين وبلاگ به درد در پيت که نمي خوره اقلا در اشتغال زايي يه نقش مثبتي بازي کنه که قسمت نبود مادر. بعد در ادامه مرقوم فرمودن که ايشون خيلي بهتر از من و شما که تو اين مملکت ساکنيم بهتر مي دونن ليکور چيه و حتي در دول(مطمئنم که مي دونين اين کلمه رو با چه اعرابي بخونين که به معناي دولتها دربيآد!) غربي شکلاتهاي ليکوردار رو به عنوان هديه کريسمس به هم مي دن (جل الخالق!).

بعد فرمودن که اين خيلي خنده داره که مني که اينجا هستم در مورد ليکوري که ايشون اونجا از مغازه هاي مجوز دار مي خرند نظر بدم. بعد هم گفتن که منظورشون من نبودم که هات چاکلت مي خوردم بلکه يه جاي ديگه بين ۲۰ تا وبلاگي که مي خونن اينو مشاهده کردن و در ادامه آمده که تقصير من و شما نيست که من انقدر نديد بديدم بلکه مشکل از جامعه محدود و مزخرف ماست که من و شما رو نديد بديد بار ميآره که وقتي با دوستامون ميريم کافي شاپ يا ميريم چيزبرگر با سيب زميني سرخ کرده مي خوريم (عجب کاراي باحالي مي کنن مردم، مگه آدم چيزبرگر رو هم مي تونه با سيب زميني سرخ کرده بخوره؟؟ ميشه بهش سس گوجه فرنگي هم زد؟؟؟) کلي هيجان زده ميشيم و در موردش تو وبلاگمون با آب و تاب مي نويسيم.

خب ببينم ديگه چي بود؟؟ ممممممممم آهان ايشون در کمال مهرباني و محبت براي من آرزوي سلامتي از چنگ سرما خوردگي کردن و گفتن که مرض بديه براي هر کسي(ديگه نمي گم با فتحه بخونين يا ضمه يا کسره که تو خماريش بمونين!) با هر نوع شخصيتي، که به احتمال زياد يعني حتي يه آدم بيخودي مثل من هم از سرماخوردگي زجر مي کشه. عجب نکته اي! به قول اين فيلم ترکيه ها الله الله!!

و در آخر ايشون خوشبختانه و در کمال سعادتمندي اينجانب اظهار داشتند که ديگر خاطر همايونيشان مکدر نمي باشد و استرس گذشته و متعاقبا لرزش قلبشون از بين رفته.

خدايا شکرت. امشب مي تونم سر آسوده بر بالين بگذارم.

آهان در ضمن گفته بودن که نامه قبلي شخصي بوده و خيلي خوششون نيومده که من گذاشتمش اينجا که البته نتيجه اش اين بوده که بعدش شماها کلي بهش فحش دادين تو دلتون و تو نامه هاتون به من و متذکر شدن که در هر حال خيلي هم از اين کارم تعجب نکردن.

خب خوبه اقلا يه چيزي بعد از اين همه وبلاگ من رو خوندن متوجه شدين و اونم اينه که من يه کولي هستم و تا يکي يه کم بهم بد و بيراه ميگه بايد همه عالم و آدم رو خبر کنم که آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآي مردم چه نشستين که به پينک فلويديشتون گفتن بيپ يو!!! استغفرالله! زبونتن رو گاز بگيرين! اوه اوه بعضيها هم غيرتي شده بودن و آدرسش رو مي خواستن ببينن کي به ناموسشون گفته زنيکه بي عقل مزخرف خودخواه! تو ايرونيم ديگه عزيزم، هنوز عقلمون نمي رسه، شما به خارجيت خودت ببخش :)

ديدي دوست عزيزم، ديدي چون نامه ات شخصي بود نذاشتمش اينجا! حالا تو هي بگو ما که اينجا تو ايرونيم هيچي حاليمون نيست :))

آهان راستي کلي دوستان و آشنايان درخواست اجراي دوباره آهنگ رو کرده بودن که من رو واقعا توي رودروايسي انداختن و من مجبورم دوباره لينکش رو بدم.

توجه توجه توجه

علامتي که هم اکنون مي شنويد اعلام وضعيت قرمز مي باشد. در صورت امکان لرزش قلب يا ريختن ناگهاني آن به کف اتاق يا پريدن خودتان به سمت بالا به ارتفاعات متفاوت يا امکان هيجانزدگي به حدي که دست به کي بورد بشيد و هر چي از دهنتون در ميآد به پينک فلويديش، اونم به زبون خارجکي، بگيد شما رو به جون مادراتون به نزديکترين پناهگاه مراجعه فرماييد و تا پايان اين آهنگ همونجا بمونيد.

لينک آهنگ مورد بحث، دست نزن بچه! جيزه!

توجه توجه توجه

علامتي که هم اکنون مي شنويد اعلام وضعيت سفيد مي باشد. بيآين بيرون.

خب همگي سالم هستين که انشالله؟ پوووف خدايا شکرت به خير گذشت اين دفعه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر