۱۳۸۳ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه

Gmail و چند نکته

پرستو جونم من رو هم Gmail دار کرد :) البته به قول پیام با داشتن ۵ تا ایمیل نمی دونم این دیگه چه کرمی بود! اما خب به هر حال یه گیگا بایته!! داشتیم با بچه‌ها می‌گفتیم کاپوچینو رو ببریم رو یه ایمیلِ گوگل :)))‌ مرسی پَپَر جونم :*

*****

بعد از ملاقات با خاتمی تا دلتون بخواد در موردمون چرت و پرت نوشتن. فقط یه چند تا چیز بگم و برم:

۱. از ما دعوت کردن بریم و اگر واقعا دلتون می‌خواد بدونین چرا، برین از خودشون بپرسین.

۲. ایمیل شما هم رو وبلاگ و سایت‌تون هست مطمئن باشین اگه کسی احساس کنه که لازمه شما رو دعوت کنه این کار رو خواهد کرد . از من بازخواست نکنین که چرا انتخاب میشم.

۳. ما نمایندهء شما نبودیم چون اصلا کلا وبلاگ نماینده نمی‌خواد. یه عده جزیره‌های جدا از همیم که هر کدوم ساز خودمون رو می‌زنیم و زیباییش هم به همینه. زیباییش به اینه که هیچ وقت هیچکس نمی تونه بیآد و بگه من نمایندهء بقیه هستم، چون همه مسخره‌اش خواهند کرد. ما فقط چند وبلاگ نویس بودیم که انتخاب شدیم و دعوت شدیم و رفتیم. در مورد چگونگی این انتخاب به شماره ۱ بروید.

۴. اینکه یکی که از قبل هم خصومتش رو نشون داده برداره در مورد لباس پوشیدن من بنویسه و استدلال کنه من نمایندهء خوبی نیستم چون مثل بقیه لباس نمی‌پوشم فکر کنم ضعیف‌ترین نوع نقد بود (البته اگر قصدشون نقد هم بوده در کنار توهین‌های فراوان). کلاً آقای محترم شما از توهین کردن به من چقدر لذت می‌برین؟ امیدوارم هر چه بیشتر در خدمتتون باشیم و شما رو مستفیض کنیم. شما مطمئنا در جایگاهی نیستین و نخواهین بود که به من بگین چه لباسی مناسب یا نامناسبه. بنشینین با خودتون فکرکنین که غضبِ ناشی از به بازی نگرفته شدن تا کجا را... بگذریم.

۵. آقای خوابگرد برای بار چندمه که می‌بینم تا از ما نقدی موهن می‌شه سریعاً لینکش سر از لینکدونی شما درمیآره. عجب حسن تصادفی! اتفاقا این تیترهایی هم که می‌زنید واقعا جالب و تعمق‌برانگیزند. کی به شما گفته ما شهرت دوست داریم؟ اوه این نتیجه‌ایه که خودتون بهش رسیدین؟ عجب. یه عمر فکر می‌کردم از شهرت گریزانم و حالا شما نشونم دادین که شما نه تنها در حیطهء زبان بلکه از همه چیز بهتر آگاهین.

به ما گفتن که باید سعی کنیم که وبلاگ و اینترنت و فوایدش رو معرفی کنیم و دلیل قبول همه این دعوت‌ها همش همین بوده، با اینکه به شخصه از رفتن به جاهای شلوغ و مرکز توجه بودن شدیدا گریزانم.

۶. دوستانی که براتون سوال پیش اومده چرا اینا و چرا ما نه، منم نمی‌دونم! والله نمی‌دونم. لابد چیزی هست که همیشه تکرار می‌شه. فقط اینو بدونین که برخلاف اونچه که دوستانِ بی مهر اصرار بر تاکید اون دارن ما همیشه داریم آدم‌های جدید رو معرفی می‌کنیم و از خدامونه که کسی به غیر از ما بره و وقت بذاره و این رو هم مطمئن باشین که اول هر جمله‌ای که می‌گم همیشه می‌گم که این تنها نظر شخصِ منه و ممکنه و طبیعیه که خیلی‌ها باهاش موافق نباشن.

در هر حال فکر کنم باید معذرت بخوام که ما رو دعوت می‌کنن این‌ور اون‌ور و معذرت بخوام که دوست ندارم مثل همه خودم رو پتوپیچ کنم برم بیرون و معتقدم باید طرز پوشش خانوم‌های ما حسابی تغییر کنه و دارم خطر دستگیر شدن رو هم به خودم می‌خرم تا بالاخره چشم‌ها به قیافه‌های متفاوت عادت کنه و هر کسی که متفاوت بود جلف و عجیب به نظر نیآد و بهش توهین نشه. اینکه کسی از حق اولیه‌اش که همون انتخاب لباسشه به بهانه‌های واهی محروم کنن و بعدش سرکوفتش هم بزنن دیگه واقعا خیلی زور داره.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر