۱۳۸۲ مهر ۲۲, سه‌شنبه

اين حال من بی توست

اين حال من بی توست
بغض غزلی بی لب
افتاده ترین خورشید
زیر سم اسب شب

این حال من بی توست
دلداده تر از فرهاد
شوریده تر از مجنون
حسرت به دلی در باد

پیدا شو که می ترسم
از بستر بی قصه
پیدا شو نفس مرده
می ترسه ازت غصه

بی وقفه ترین عاشق
موندم که تو پیدا شی
بی تو همه چی تلخه
باید که تو هم باشی


نمی دونم چرا امسال یه جوری بودم تو کنسرت عصار. هیجان نداشتم و بیشتر آهنگ ها حالم رو بد می کردن! شاید سلیقهء موسیقیاییم داره عوض میشه. همش دنبال اشکال های خوندنش بودم و خیلی هم دست خالی نیستم الآن! هنوزم آهنگاش رو دوست دارم. لحن دکلمه کردنش رو هم همینطور اما نمی دونم چم بود، به نظر شما چم بود؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر