با اجازه آقای سربخشیان عزیز این عکس رو میذارم اینجا که بعدش شروع کنم یه کم بد و بیراه بگم به این آدم های شریفی که به فکر ریه های نسوان هستن و نمیذارن خانوم ها قلیون بکشن. خوشبختانه نه من نه پیام هیچ کدوممون از سیگار خوشمون نمیآد، خوشمون نمیآد که چه عرض کنم بدمون هم میآد! من که اصلا دشمن خونیشم و هر کی می بینم داره سیگار می کشه میرم جلو بهش می گم دودکش بودن چه احساسی داره؟
مسخره ترین نکته اینجا اینه که تو خونهء ما همه سیگارین به غیر من و مامانم! بابام که خب عذرش موجهه آخه حسابداره!!! خواهرم نمی دونم دیگه این وسط چی می گه هی پوف پوف دود می کنه و برادرم هم برای اینکه از قافله عقب نمونه تازه به تازه از سن ۲۰ سالگی شروع کرد سیگار کشیدن که البته بعدها به جبران سال های از دست رفته ماشالله گوی سبقت رو از تمام مردم دنیا دزدید! الآن اصلا وقتی بوی دود میآد می فهمم که برادرم وارد ورودی شده و در حال سوار آسانسور شدنه! چند وقت دیگه داخل اکباتان هم که بشه قابل تشخیصه!
البته ناگفته نماند که تمام خانواده پدری و مادری دستشون درد نکنه دودکشان قابلی هستند! تمام عمه ها به غیر از یکی و عموها و دایی و خاله ها! پدربزرگم قبل از اینکه آسم بگیره روزی ۸۰ الی ۱۰۰ تا سیگار می کشیده، نمی دونم چطوری وقت می کرده! مامان بزرگ بابام هم سیگاری قهاری بود! خدابیامرز آخرای عمرش هم دست برنمیداشت و میومد نصف شبا سراغمون بیدارمون می کرد و سیگار می خواست! جالبه که براتون تعریف کنم این خانوم جان چطوری سیگاری شده بود. ماجرا برمیگرده به زمان شاه شهید فکر کنم!! البته اگر داستان رو با لهجه شیرین گیلکی میشنیدید خیلی بهتون بیشتر کیف می داد :)
مهمان بوده خونهء یکی از شاهزاده خانوم ها و میرن تو باغ میشینن و این خانوم هم تازه از فرنگ برگشته بوده و یه سیگار برای این خانوم جان ما که اون موقع ۱۳ سالش بوده می پیچه و میده دستش. خانوم جان هم میگه این چیه و خلاصه بعد از اینکه توجیه میشه میگه نه من نمی تونم این کارو بکنم!
بعدش که میآد خونه بزرگترا بهش می توپن که شازده خانوم به تو تعارف کرد و تو رد کردی احمق؟! خلاصه بس که حرف میشنوه فرداش که دوباره میره پهلوی شازده خانوم که با هم مماشات کنن اولین پک رو به سیگار می زنه و خدا بیامرز تا سن ۱۰۰ سالگی به پک زدن ادامه داد! وقتی می بردیمش دکتر که ببینیم وضع قلب و ریه و ایناش چطوره آقای دکتر می گفت آقا هر چی میخواد بهش سیگار بدین این قلب و ریه اش از من و شما سالمتره! خلاصه که خانوم جان تا آخرین لحظه مارلبرو قرمز می کشید! اینم یه مدرک برای مضر بودن سیگار!!!
حالا چی شد که به اینجا رسیدم؟ آهان می خواستم بگم که گرچه ما سیگار دوست نداریم اما قلیون خیلی دوست داریم! این یه کم عجیب نیست؟ چون قاعدتا کسی که از دود بدش میآد باید از همه نوع دود بدش بیآد نه؟ در هر حال فرقی هم نمی کنه چون تو این مملکت گل و بلبل ناگهان اساتید خوابیدن شبی و صبحش که بیدار شدند متاسفانه از دست خانومشون عصبانی بودند گویا و به قهوه خانه ها دستور فرمودن که قلیون برای خانوم ها قدغن!
والله من هر چی عکس از این اجدادمون دیدم در دوران قاجار و این حرفا همش خانومه پای بساط نشسته و داره با افتخار قلیون به دست دوربین یا نقاش رو نگاه می کنه! فکر کنم این از نظر تاریخی مساله قلیون کشیدن خانوم ها رو کاملا توجیه می کنه، نمی کنه؟ بعدشم که اگه بده چرا برای آقایون بد نیست؟! نکنه ما ضعیفه ها ریه هامون نحیف و ظریفه و تحمل دود غلیظ قلیون رو نداره؟ فردا هم لابد آقا دوباره می خوابه و خواب نما میشه و صبحش خانوم ها اصلا نباید نفس بکشن چون هوا آلوده است و ممکنه ریه هاشون صدمه ببینه! اوه البته ممکنه اشکال شرعی علت این ممنوعیت بوده که البته تا اونجایی که من رساله خوندم (که زیاد هم خوندم) کسی چیزی در مورد قلیون نگفته شاید آقایون بدعت گذاری می کنن و این وسط ما هم به ساز های مختلف قر میدیم!
خدایا آخر عاقبت این مملکت رو به خیر کن، آمین!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر